چرا پیامبر علی را ولیعهد حکومتی خود نکرد
دو دوتا چهارتایِ اهالی قدرت میگوید پیامبر اسلام اگر میخواست امر حکومت و سرپرستی سیاسی اجتماعی امت پس از خود از دست علی(ع) خارج نشود، باید از روز بعد غدیر، ایشان را ولیعهد حکومت خود میکرد؛ چنانچه بعدها امویها و عباسیها به حکم ولایتعهدی، سلسلهشان را نگه میداشتند.
اینکه از حکم صریح و مکرّر پیامبر به «وصایت» علی(ع) که از روز «انذر عشیرتک الاقربین» تا «غدیر» بوده است، این وصایت (که همان امامت است) «انتقال رسمی قدرت سیاسی» استنباط نشد، دلیل سوء نیّت خواص و وادادگی عوام بود.
حقیقت این است که خاندان پیامبر علیهمالسلام با تصریح به وصایت حضرت علی(ع) و سایر ائمه[۱]، اساساً ولایت عهدی را بدعت در اسلام شمردهاند.
مردم باید حکومت را به امام حق اعطاء کنند[۲]، نه حاکم ولیعهدی کسی را بر مردم تحمیل و برای اطاعت اجباری، آنها را ذلیل کند.
ولایتعهدی سازوکاری برای انتقال قدرت در سلسلههای استبدادی بوده است. ولایتعهدی بستری بود که بیعت آزادانه مردم را به «سلطنت موروثی» و «بیعت تشریفاتی» تبدیل میکرد. سالها قبل از فوت حاکم، ولیعهدی معین و زمینه برای انتقال قدرت به او فراهم میشد؛ مخالفین احتمالی خریده یا سرکوب میشدند؛ برای ولیعهد با زور حاکم مستقر بیعت گرفته میشد و مردم در کار انجام شده قرار میگرفتند.
اینهم که امام رضا علیهالسلام برخلاف رویه ائمه، بدعت ولایتعهدی مأمون را پذیرفت، دلیلی جز تهدیدهای مأمون و ناگزیر بودن حضرت نداشت.
رشید رضا در تفسیر المنار نقل میکند: دانشمندی آلمانی در حضور جمعی از مسلمانان ازجمله بزرگان مکه در استانبول گفت: سزاوار است که ما برای معاویه تندیسی از طلا بسازیم و آن را در یکی از میادین برلین نصب کنیم! پرسیدند: چرا؟ گفت: زیرا معاویه بود که نظام حکومت اسلامی را از مردمسالاری به نظام سلطنت موروثی [استبدادی] دگرگون کرد. اگر چنین نشده بود، اکنون اسلام سراسر جهان را فراگرفته بود و ما آلمانیها نیز مسلمان شده بودیم.[۳]
حال این سخن شیرینتر جلوه میکند که «عید غدیر، عید دخالت مردم در امر حکومت است».[۴]
[۱] خطبه ۲ نهجالبلاغه: فیهم الوصایه و الوراثه
[۲] حکمت ۲۲ نهجالبلاغه
[۳] تفسیر المنار ج۱۱ص۲۶۰
[۴] رهبر انقلاب ۷۵/۲/۱۸
محسن قنبریان ۱۴۰۱/۴/۲۶