مُجمَلات

هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَایَعْلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُوالْأَلْبَابِ

مُجمَلات

هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَایَعْلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُوالْأَلْبَابِ

مُجمَلات

مُجمَلات مجالی است برای طرح مُجمَل و بایگانی مطالب مورد علاقه‌ام.

۱۲ مطلب با موضوع «خلاصه مقاله» ثبت شده است

کیفیت زندگی ما انسان‌ها به کیفیت سؤال‌هایی بستگی دارد که درباره نقش خود در زندگی می‌پرسیم. هر آنچه مورد سؤال‌ ما از زندگی ‌شود، ضمیر ناخودآگاه ما به دنبال پاسخ بر آن متمرکز و متوجه شده و براساس قانون جذب نیز‌ توجه ما موجب و موجد شرایط تحقّق پاسخ می‌شود. در زندگی فقط چیزهایی را خواهیم یافت که در کانون توجه ماست و در جست‌وجویشان هستیم. بنابراین چه بخواهیم و چه نخواهیم کانون توجه ما زندگی ما را می‌سازد. یگانه تفاوت بین مردم، کانون توجه آنهاست. اگر می‌خواهیم واقعیت زندگی خود را تغییر دهیم، باید کانون توجه خود را تغییر دهیم و برای تغییر کانون توجه هم باید سؤال‌های متفاوت از خود بپرسیم.
ما هر روز باید صبح که از خواب بیدار می‌شویم این سؤال‌ها را از خود بپرسیم و شب پیش از خواب پاسخ‌هایمان به این سؤال‌ها را جمع‌بندی کنیم؛

۱. شکرگزار چه نعمت‌ها و داشته‌هایی هستم؟
۲. خداوند با هدف عبودیت و کمال من مرا آفریده است؛ من برای تحقق هدف خداوند چه برنامه‌‌ای دارم؟
۳. آیا سبک زندگی‌ام طوری هست که سلامت جسمی، ذهنی و معنوی‌ مرا ارتقاء دهد؟
۴. آیا حلقه ارتباطات اجتماعی من تأثیر مثبتی بر زندگی‌ام دارد؟ (ما میانگین پنج نفری هستیم که بیشترین وقت خود را با آنها سپری می‌کنیم.)
۵. ارزش‌های من (عقاید شخصی و اصول اخلاقی) چه هستند و آیا همواره به آنها وفادارم؟
۶. در یک، پنج، یا ده سال آینده می‌خواهم کجا باشم؟ چرا؟
۷. اگر از چیزی نمی‌ترسیدم چه کار می‌کردم؟ (مبادا حسرت فرصت‌هایی را بخورم که به علّت ترس از دست بدهم.)
۸. اگر در آخرین روز، هفته، ماه یا سال زندگی‌ام باشم، چه کار باید بکنم؟
۹. دوست دارم دیگران پس از مرگم درباره‌ام چه بگویند؟
۱۰. عملکرد و تجربیات امروزم چقدر مرا به خدا نزدیک یا از خدا دور کرده است؟

این‌که هر روز به دنبال پاسخ‌های هر یک از این سؤال‌ها باشیم، کاری ضروری و فوری در مقابل غفلت است، زیرا این سؤال‌ها به ما کمک خواهند کرد تا پاسخ منحصربه‌فردمان را به بزرگ‌ترین معمّای زندگی‌مان کشف کنیم؛ «من کیستم و چه نقشی در نظام هستی دارم؟»
این سؤال‌ها که هر روز منتظر پاسخ ماست، مهم‌ترین فراخوان ما برای داشتن زندگی در مسیر کمال است. این همان زنده بودنی است که تجربه می‌کنیم و اگر این سؤال‌ها را از خود نپرسیم و جستجوگر نباشیم، یعنی تجربه کردن هر روزه‌ی مرگ.
این سؤال‌ها و جواب‌ها برمبنای اصل ارزیابی روزانه با ۱.مشارطه، ۲.مراقبه، ۳.محاسبه و ۴.مشاکره و معاتبه است. 

 

    ۲۲ مهر ۰۲ ، ۲۱:۳۷

    دو دوتا چهارتایِ اهالی قدرت می‌گوید پیامبر اسلام اگر می‌خواست امر حکومت و سرپرستی سیاسی اجتماعی امت پس از خود از دست علی(ع) خارج نشود، باید از روز بعد غدیر، ایشان را ولیعهد حکومت خود می‌کرد؛ چنانچه بعدها اموی‌ها و عباسی‌ها به حکم ولایت‌عهدی، سلسله‌شان را نگه می‌داشتند.

    این‌که از حکم صریح و مکرّر پیامبر به «وصایت» علی‌(ع) که از روز «انذر عشیرتک الاقربین» تا «غدیر» بوده است، این وصایت (که همان امامت است) «انتقال رسمی قدرت سیاسی» استنباط نشد، دلیل سوء نیّت خواص و وادادگی عوام بود. 

    حقیقت این است که خاندان پیامبر علیهم‌السلام با تصریح به وصایت حضرت علی(ع) و سایر ائمه[۱]، اساساً ولایت‌ عهدی را بدعت در اسلام شمرده‌اند.

    مردم باید حکومت را به امام حق اعطاء کنند[۲]، نه حاکم ولی‌عهدی کسی را بر مردم تحمیل و برای اطاعت اجباری، آنها را ذلیل کند.

    ولایت‌عهدی سازوکاری برای انتقال قدرت در سلسله‌های استبدادی بوده است. ولایت‌عهدی بستری بود که بیعت آزادانه مردم را به «سلطنت موروثی» و «بیعت تشریفاتی» تبدیل می‌کرد. سالها قبل از فوت حاکم، ولی‌عهدی معین و زمینه برای انتقال قدرت به او فراهم می‌شد؛ مخالفین احتمالی خریده یا سرکوب می‌شدند؛ برای ولی‌عهد با زور حاکم مستقر بیعت گرفته می‌شد و مردم در کار انجام شده قرار می‌گرفتند.

    این‌هم که امام رضا علیه‌السلام برخلاف رویه ائمه، بدعت ولایت‌عهدی مأمون را پذیرفت، دلیلی جز تهدیدهای مأمون و ناگزیر بودن حضرت نداشت.

    رشید رضا در تفسیر المنار نقل می‌کند: دانشمندی آلمانی در حضور جمعی از مسلمانان ازجمله بزرگان مکه در استانبول گفت: سزاوار است که ما برای معاویه تندیسی از طلا بسازیم و آن را در یکی از میادین برلین نصب کنیم! پرسیدند: چرا؟ گفت: زیرا معاویه بود که نظام حکومت اسلامی را از مردم‌سالاری به نظام سلطنت موروثی [استبدادی] دگرگون کرد. اگر چنین نشده بود، اکنون اسلام سراسر جهان را فراگرفته بود و ما آلمانی‌ها نیز مسلمان شده بودیم.[۳]

    حال این سخن شیرین‌تر جلوه می‌کند که «عید غدیر، عید دخالت مردم در امر حکومت است».[۴]  

     

    [۱] خطبه ۲ نهج‌البلاغه: فیهم الوصایه و الوراثه

    [۲] حکمت ۲۲ نهج‌البلاغه

    [۳] تفسیر المنار ج۱۱ص۲۶۰

    [۴] رهبر انقلاب  ۷۵/۲/۱۸

     

    محسن قنبریان ۱۴۰۱/۴/۲۶

    ۱۲ مهر ۰۱ ، ۰۹:۵۱

    ۱ـ قدرت‌طلبان (مدعیان «الحق لمن غلب»: حق با کسی است که غالب باشد)

    ۲ـ جاه‌طلبان (تطمیع‌شدگان با وعده و وعید، مثل عُمر سعد و وعده حکومت ری) 

    ۳ـ فرصت‌طلبان (درصدد بهره‌مندی از حکومت یزید یا امام حسین) 

    ۴ـ عافیت‌طلبان (در پی آرامش و آسایش خود)

    ۵ـ عوام‌الناس یا دین‌داران ناآگاه 

    ۱۵ شهریور ۰۰ ، ۱۵:۲۳

    در عصر حاضر زندگی بدون رسانه اصلاً قابل تصور نیست. رسانه‌ها زندگی ما را کاملاً احاطه کرده‌اند و نقش پررنگی در زندگی ما دارند. در همه جای دنیا رسانه‌ها یکی از ارکان اطلاع‌رسانی و فرهنگ‌سازی هستند. در این میان شبکه‌های اجتماعی زمینه‌ساز ارتباطات بدون مرز شده‌اند و به تبع آن تأثیرات شبکه‌های اجتماعی بر زندگی افراد بسیار گسترده است. هر فناوری از جمله شبکه‌های اجتماعی یک وجه مثبت و یک وجه منفی دارد. 

     

    دستاوردهای مثبت :

    + امکان اشتراک علایق با افراد در سراسر جهان،

    + آشنایی با نظرات و سلایق گوناگون،

    + بسترسازی برای مشارکت‌ و پویش‌های اجتماعی حول محورهای گوناگون،

    + انتشار آزادانۀ اخبار و اطلاعات (که البته تبعات منفی نیز دارد؛ اما به مرور زمان تفکر انتقادی و قدرت تحلیل افراد را رشد می‌دهد و در نهایت باعث تقویت خرد جمعی می‌شود)،

    + ایجاد تحرک اجتماعی،

    + افزایش صمیمیت بین انسان‌ها،

    + امکان تولید محتوا توسط همگان،

    + بسترسازی برای تبلیغات به‌خصوص برای کارآفرینان و ...

     

    کارکردهای منفی :

    - مخاطب را به سمت سطحی شدن سوق می‌دهند، 

    انتشار شایعات و اخبار کذب (که تا حدی با افزایش سواد رسانه‌ای قابل مدیریت است)،

    - نقض حریم خصوصی افراد،

    - انزوا و دوری از محیط‌ها و نزدیکان حقیقی،

    - ذائقه سازی و ترغیب به مصرف‌گرایی، 

    - القاء روحیه منفعت طلبی بین انسان‌ها، 

    - ایجاد تأثیرات منفی رفتاری (مثل ادبیات خاص فضای مجازی، شکل حضور خاص افراد در این فضا که ممکن است با شخصیت حقیقی خود فرد متفاوت باشد و به ازخودبیگانگی منجر شود و غیره) و ...

     

    تکمیل شود ..........

     

     

    ۲۸ مهر ۹۹ ، ۱۰:۵۱

    همه ما احتمالاً با این اصطلاح آشنا هستیم که می‌گوید «وقت طلاست». عمر انسان محدود است و اگر بخواهیم دوران کودکی و نوجوانی و البته سالمندی را از آن کم کنیم، متوجه خواهیم شد که فرصت ما برای ساختن یک زندگی خوب و موفق چندان هم زیاد نیست. به عبارت بهتر ما باید زندگی خود را در قالب این زمان به نحوی تنظیم کنیم که زندگی موفق و خوبی داشته باشیم و به اصطلاح عمرمان را هدر ندهیم. زمان چیزی نیست که بتوان آن را نگه داشت یا پس انداز کرد. تصور کنید زمان را همان طلا در نظر بگیریم که هر روز صبح به اندازه ۱۴۴۰ واحد (به اندازه دقیقه‌های یک شبانه روز) به ما پرداخت می‌شود و از ما می‌خواهند که ضرف ۲۴ ساعت آن را خرج کنیم، در حالی که امکان پس انداز کردن آن را نداریم. شما این میزان طلا را چگونه خرج خواهید کرد؟ آیا اجازه می‌دهید این سرمایه ارزشمند به سادگی از دست شما برود؟ اگر علاقمند هستید تا از این مهمترین سرمایه زندگی خود به نحو بهتری استفاده کنید، این مطلب می‌تواند راهنمایی‌های ارزشمندی برای شما داشته باشد.


    مدیریت زمان به چه معناست؟

    همه ما وقتی واژه مدیریت کردن زمان را می‌شنویم، می‌دانیم صحبت از استفاده بهتر از زمان به میان می‌آید. در واقع یا به دنبال این هستیم که چطور از زمانی که در اختیار داریم بیشترین استفاده را بکنیم و کمتر عمرمان را تلف کنیم. یا اینکه چطور به همه‌ی کار‌های خودمان در زمان مشخصی که میخواهیم برسیم. در حقیقت افراد به علت اینکه نمی‌توانند کار‌های خود را طبق برنامه پیش ببرند، به فکر پیدا کردن این مهارت می‌افتند. مدیریت زمان، فرایند برنامه ریزی و سازماندهی کار‌ها یا رویداد‌ها است. به عبارتی دیگر، نوعی اعمال کنترل آگاهانه بر میزان زمان صرف شده برای فعالیت‌های خاص، به ویژه با هدف افزایش اثربخشی، کارایی یا بهره‌وری است. اگر بخواهیم از تعاریف پیچیده و غیرقابل درک دوری کنیم و یک تعریف ساده و کامل در مورد مدیریت زمان داشته باشیم، می‌توانیم اینگونه بگویییم که مدیریت زمان یعنی استفاده درست و بجا از زمانی که در اختیار داریم، آن هم در جای درست و یا باز هم به طور خلاصه تر؛ کار درست در زمان درست. مدیریت زمان علاوه بر زندگی کاری، زندگی شخصی و تحصیلی ما را نیز در دنیای مدرن امروز، می‌تواند تحت تاثیر قرار دهد به گونه‌ای که حتی عده‌ای معتقد هستند مدیریت زمان خوب، مساوی است با تعادل زندگی کاری و زندگی شخصی.


    آیا می‌توان زمان را مدیریت کرد؟

    بعضی افراد مدیریت زمان را امری محال و غیر ممکن می‌دانند. طرفداران این تفکر معتقدند این نکته، نگران کننده و در عین حال منطقی است که نمی‌توان زمان را مدیریت کرد. اگر چه بحث زمان در مدیریت زمان به دفعات مطرح می‌شود، با وجود این زمان تنها یک عامل ثانویه در مدیریت زمان به شمار می‌آید، زیرا که عامل اساسی در مدیریت زمان واقعی باید اولویت‌های شخصی ما باشد، افراد بر اساس محیطی که در آن رشد کرده و تربیت شده اند، یک چرخه بهره وری دارند و در ساعاتی از روز از بیشترین راندمان کاری برخوردارند و ما باید این ساعات را برای خود مشخص کنیم. انسان برای نیل به اهداف شخصی و حرفه‌ای خود و برای استفاده مطلوب از زمان باید برنامه ریزی راهبردی و بلند مدت داشته باشد. پدیده دیگری که در بحث مدیریت زمان مطرح است و مانع مدیریت صحیح می‌شود دفع الوقت کردن و شایع‌ترین حالت آن تعلل در انجام کار است، علت این امر تقلید از دیگران است. تعلل، ناشی از عدم آگاهی نیست، بلکه نوعی اختلال رفتاری محسوب می‌شود. فعالیت‌هایی که انجام می‌دهیم مانند یک زنجیر به هم متصل اند و بر یکدیگر اثر می‌گذارند. اگر برنامه اول را نتوانیم انجام دهیم، برنامه‌های بعدی هم تحت تاثیر قرار می‌گیرند و مانند برنامه اول پیش می‌روند. مطالعات نشان می‌دهد دشوارترین مرحله برای انجام کار‌های جدید آغاز آن است.

    چرا زمان و مدیریت آن مهم است؟

    توانایی شما در مدیریت کردن زمان در کنار بسیاری از عوامل دیگر به شما به عنوان مدیر کمک می‌کند تا موفقیت یا شکست خود را رقم بزنید. زمان یک منبع لازم و ضروری برای دست یافتن به هدف است. زمان گرانبهاترین دارایی شماست. نمی‌توانید آن را ذخیره و یا پس‌انداز بکنید و، چون از دست رفت، نمی‌توانید آن را از نو ایجاد کنید. هر کاری که بکنید، نیازمند زمان است و هر چه بهتر از زمان خود استفاده کنید، دستاورد بیشتری نصیب می‌برید و پاداشی بیشتر به شما تعلق می‌گیرد. آن میزان کنترلی که از زمان در زندگی خود دارید تعیین‌کننده اصلی میزان آرامش درونی، هماهنگی و حال خوش ذهن و روان شماست. احساس نداشتن کنترل بر زمان منبع اصلی استرس، اضطراب و افسردگی است. هرچه بهتر بتوانید حوادث مهم و تعیین‌کننده زندگیتان را کنترل کنید، در لحظات زندگی احساس بهتر پیدا می‌کنید، انرژی بیشتر خواهید داشت، بهتر خواهید خوابید و کاری بیشتر صورت می‌دهید.


    مدیریت زمان چه فوایدی دارد؟

    مدیریت زمان علاوه بر اینکه ما را به سوی بهره‌وری بیشتر از این منبع محدود هدایت می‌کند، فواید دیگری نیز دارد که دانستن آن‌ها انگیزه ما را در استفاده از این تکنیک کا‌رآمد، بالا می‌برد. این مزایا و فواید عبارتند از:

    ۱. تنظیم، اداره و صرفه جویی در زمان: وجود برنامه‌ی زمان‌بندی برای کار‌ها و فعالیت‌های روزانه قطعا موجب می‌شود که ما هم زمان‎مان را اداره و مدیریت کنیم، به‌اصطلاح تحت کنترل داشته باشیم و نتیجتا منجر به صرفه‌جویی در وقت می‌شود که این زمان به دست آمده خود نیز موجب می‌شود بتوانیم به کار‌های دیگری بپردازیم و ما توانسته‌ایم حداکثر کار‌ها در یک بازه زمانی انجام دهیم.

    ۲. کاهش استرس: داشتن برنامه و زمانبندی برای خرج کردن زمانتان، به شما کمک می‌کند تا از نگرانی در مورد انجام به موقع کار‌ها رها شوید.

    ۳. ایجاد آمادگی و توانمندی برای انجام کارها: وقتی‌که از مدیریت زمان به‌خوبی استفاده کنید و برنامه زمان‌بندی برای انجام کار‌ها داشته باشید می‌دانید که در روز و یا روز‌های این ده دقیقه چه‌کار‌هایی را باید انجام دهید و برای انجام کار‌ها آمادگی‌ها و توانمندی‌های لازم را کسب خواهید کرد و با یک آمادگی همه‌جانبه و تمام و کمال برای انجام و اجرایی کردن کار‌ها پیش خواهید رفت و این آمادگی و توانمند بودن به شما آرامش و اعتمادبه‌نفس و موفقیت عطا خواهد کرد.

    ۴. انجام کار‌ها در زمان تعیین‌شده و کاهش حجم فعالیت‌های کاری: از فواید و مزایای مدیریت زمان می‌توان به انجام کار‌ها در مهلت معین‌شده برای آن کار و برخورداری از کاهش حجم فعالیت‌های کاری و روزانه اشاره کرد، با توجه برنامه‌ریزی زمانی هر کاری را در زمان و وقت مختص به خودش پیگیری و اجرایی می‌کنیم و از به وجود آمدن حجم زیادی از کار‌های انجام نشده و به تعویق و تأخیر افتاده که می‌تواند به شکل زنجیروار به کار‌ها و فعالیت‌های ما متصل شود و کلیه فعالیت‌های ما را تحت‌الشعاع خود قرار دهد جلوگیری می‌کند و باعث می‌شود هر کاری در بازه زمانی خودش با آمادگی قبلی انجام شود که این رویه باعث می‌شود درمجموع فعالیت‌های کاری و روزانه ما بدون تلنبار شدن به‌پیش برود و شاهد رشد روزافزون حجم کار‌ها و فعالیت‌های انجام نشده نخواهیم بود. زمانی که هر کاری در ساعت خودش انجام شود یک سبکی و چابکی را به ما و کار‌های ما و زندگی ما می‌دهد.

    ۵. نظارت و آگاهی داشتن بر فعالیت‌ها: وجود برنامه زمانی به ما این امکان را می‌دهد که توان نظارتی بهتر و بیشتری را روی کار‌هایی که باید انجام دهیم به ما می‌دهد، یعنی ما می‌توانیم با نظارت و ارزیابی خود از کار‌ها آن‌ها را اولویت‌بندی و تقسیم‌بندی کنیم و همچنین کار‌های انجام‌شده یا کار‌هایی که باید انجام دهیم را بررسی و نظارت کنیم و هم‌چنین آگاهی تمام و کمال و صددرصدی از کار‌ها و فعالیت‌های انجام‌شده و یا کار‌ها و فعالیت‌هایی که باید انجام شود خواهیم داشت و با آگاهی از کار‌ها و فعالیت‌ها تشخیص می‌دهیم که چه کاری در چه زمانی با چه کیفیت و کمیتی انجام دهیم.

    ۶. ایجاد اثربخشی و بهره‌وری در کارها: بهره‌وری عبارت است از کارایی به‎علاوه اثربخشی، وقتی‌که از برنامه زمانی استفاده کنیم قطعا و حتما تبدیل به افرادی بهره‌ور می‌شویم در انجام کار‌ها بازدهی کار ما بیشتر خواهد بود. به‌صورت اثربخش عمل خواهیم کرد و برای رسیدن به اهداف مدنظر، راه را آسان و سریع خواهد کرد. حرکت پرشتاب به سمت اهداف خواهیم داشت و به‌هیچ‌وجه دچار وقفه در عملکرد نخواهیم شد.

    ۷. جلوگیری از ایجاد سردرگمی، پشیمانی، حسرت و تعلل در کارها: نمی‌شود گفت که باوجود برنامه‌ریزی جامع برای فعالیت‌ها و هدفمند بودن در کار‌ها و زندگی ما دچار ناامیدی و پشیمانی و حسرت و اتلاف در وقت و تعلل در کار‌ها خواهیم شد. ما می‌توانیم به‌راحتی و به‌درستی با یک برنامه جامع زمانی از کار‌ها جلوی اتلاف وقت و هزینه را بگیریم مانع از تلنبار شدن کار‌های انجام‌نشده شویم که در انتها برای حسرت و پشیمانی شکست به بار خواهد آورد. یعنی برنامه زمانی کار‌ها ما را اتوماتیک وار مصون می‌کند بروز پشیمانی و حسرت وقفه در کار‌ها و ما روی روال معین و مشخصی کار‌ها به نحو احسن و به شکل شایسته انجام خواهیم داد.

    ۸. به دست آوردن فرصت‌های بیشتر: شما با مدیریت زمان، وقت کمتری را در فعالیت‌های بی‌اهمیت به هدر می‌دهید، در نتیجه فرصت بیشتری در اختیار دارید.

    چگونه می‌توانیم زمان خود را مدیریت کنیم؟

    حال که با فواید و اهمیت این ابزار قدرتمند آشنا شدیم باید ببینیم که چگونه می‌توانیم بوسیله آن زمان را مهار کنیم و به خدمت خود درآوریم. مدیریت زمان نیز مانند هر مهارت دیگری شیوه‌ها و روش‌های مخصوص به خود را دارد که قابل یادگیری است؛ بنابراین در ادامه، این تکنینک‌های طلایی و مهم را شرح می‌دهیم تا با تمرین و تکرار بتوانید برای همیشه از شر سردرگمی و کمبود وقت خلاص شوید.

    ۱. زمان خود را ممیزی کنید

    نخستین گام در مدیریت زمان این است که بدانید واقعا برای هر کاری که در طول روز یا هفته انجام می‌دهید، چقدر زمان صرف می‌کنید مثلا ممکن است فکر کنید تنها ۱۵ دقیقه از زمانتان، صرف چک‌کردن ایمیل یا اینستاگرام می‌شود، اما در واقعیت اینطور نیست و شما شاید بیش از یک ساعت زمان هزینه کنید بدون آن‌که بدانید. آسان‌ترین راه برای پیگیری وقت خود، استفاده از اپلیکیشن‌هایی مانند «رسکیو تایم» (Rescue Time)، «تاگل» (Toggl) یا کلندر است. بدین‌صورت که کار‌های یک هفته خود را به همراه زمانی که صرف آن کرده اید، یادداشت کنید، سپس بر اساس گزارش این برنامه‌ها، می‌توانید بفهمید چه چیزی وقت شما را سرقت می‌کنند.

    ۲. برنامه‌ریزی کنید

    برنامه‌ریزی، به سازماندهی درست کار‌ها کمک می‌کند و دید کلی در مورد کار‌هایی که باید انجام دهید، به شما می‌دهد؛ بنابراین برای انجام کار‌های روزانه، هفتگی یا ماهانه خود برنامه‌ریزی کنید. برخی از روش‌های مفید برای برنامه‌ریزی و سازماندهی کار‌ها به شرح زیر است:

    ــ تهیه «لیست انجام کار‌ها»
    ــ استفاده از تقویم و سازمان دهنده‌های شخصی
    ــ یادداشت کردن
    ــ استفاده از اپلیکیشن‌ها، برنامه‌ها و ابزار‌هایی مانند «نوزبه» (Nozbe)، «اورنوت» (Evernote)، «تودوئیست» (Todoist) و غیره.

    ۳. تعیین اولویت‌ها

    مطمئن شوید که مهم‌ترین وظایف شما در کارتان و اساسی‌ترین اهدافتان در زندگی و روابط‌تان چیست. طبق اصل «پارتو» (Pareto) یا قانون ۲۰/۸۰، ۸۰ درصد از نتایج شما از ۲۰ درصد اقدامات شما حاصل می‌شود. همچنین، مارک تواین، نویسنده آمریکایی می‌گوید: «اگر وظیفه شما خوردن یک قورباغه است، بهتر است این کار را ابتدا در صبح انجام دهید و اگر این کار شماست که دو قورباغه بخورید، بهتر است ابتدا بزرگترین آن‌ها را بخورید»؛ بنابراین اطمینان حاصل کنید که وظایف خود را بر اساس اهدافتان، الویت‌بندی کرده‌اید. اگر کار‌های مهم خود را نتوانید انجام دهید، مهم نیست که چقدر کار کم اهمیت کرده‌اید، در هر صورت شما زمان خود را به هدر داده‌اید.

    ۴. زمان بهره‌وری خود را پیدا کنید

    بعضی از افراد سحر‌خیر هستند، در حالیکه برخی دیگر مانند جغد شب‌ها بیدارند. هر فردی در زمان و ساعات خاصی، بهره‌وری بالایی دارد و می‌تواند کار‌های خود را به بهترین نحو انجام دهد این زمان، لزوما با زمان بهره‌وری سایر افراد، دوستان و حتی خویشاوندانش یکسان نیست. بنابراین، اگر در ساعات اولیه صبح، کارآمدتر هستید، صبح زود برخیزید و شروع به کار کنید. همچنین، اگر ترجیح می‌دهید در شب کار کنید، تا اواخر شب بیدار بمانید، فقط و فقط یادتان باشد هرگز خود را مجبور نکنید که عادت‌هایتان را تغییر دهید تنها به این دلیل که گفته‌اند بدن انسان در فلان زمان‌های شبانه روز، بهره‌وری بالایی دارد.

    ۵. وقت‌کشی نکنید

    عوامل گوناگونی می‌تواند باعث شود که ما زمان‎مان را از دست بدهیم. یعنی به کار‌های غیرضروری و بی‌اهمیت مشغول شویم و وقت خود را به‌درستی و موثر استفاده نکنیم و درگیر کار‌هایی شویم که از فعالیت‌های اصلی و مهم بازمانیم و ما را در مدیریت زمان و انجام کار‌ها و فعالیت‌ها ناکام بگذارد. موارد اتلاف زمان عبارت‌اند از: تلفن، استرس، بی‌نظمی، بی‌برنامگی، آشفتگی و پریشانی، ملاقات ناگهانی و بدون هماهنگی، بیماری، بی‌توجهی نسبت به زمان. این‎ها ازجمله عواملی هستند که ما را در مدیریت زمان و انجام کار‌ها و فعالیت‌ها با مشکل و مانع روبرو می‌کند.

    ۶. نه گفتن را یاد بگیرید

    همیشه مواقعی پیش می‌آید که اطرافیانمان از ما می‌خواهند که زمان خود را در اختیار آن‌ها قرار دهیم و درخواست هایشان را انجام دهیم، در چنین مواقعی اول باید درخواست آن شخص را بررسی نمایید و ضرورت بله گفتن به آن درخواست را بسنجید، مواردی هستند که انجام آن‌ها خوب است، اما انجام ندادنشان عواقبی در پی ندارد بنابراین باید از بله گفتن به چنین درخواست‌هایی که در مدیریت زمان نقش مهمی دارند اجتناب کنید و با گفتن نه زمان بیشتری را برای کار‌های مهمتر خود بخرید.

    ۷. استراحت منظم داشته باشید

    کار مداوم می‌تواند به شما آسیب جسمی و ذهنی بزند، بنابراین لازم است استراحت منظم را در برنامه‌ریزی خود داشته باشید تا مغز شما دوباره بهره‌وری خود را به دست آورد. برای این کار می‌توانید از تکنیک «پومودورو» (pomodoro) استفاده کنید یعنی بعد از مدتی کار، به خودتان استراحت اجباری بدهید مثلا پیاده‌روی کنید، یک فصل از کتاب مورد علاقه خود را بخوانید یا یک فنجان قهوه بنوشید بدین ترتیب، مدیریت وقت خود را بهتر کرده‌اید، همچنین این استراحت اجباری، باعث افزایش چشمگیر بهره‌وری شما می‌شود.

    ۸. از سیستم 4D استفاده کنید

    طبق این سیستم شما می‌توانید کار‌های خود را براساس روش ذیل دسته‌بندی کنید:


    ــ کار‌هایی که باید حذف کنید (Delete it): با در نظر‌گرفتن عواقب انجام ندادن کار‌ها و طبق قانون ۲۰/۸۰، شاید نیاز نباشد برخی از کار‌ها و فعالیت‌ها انجام شوند و بتوانید آن‌ها را از لیست کار‌های روزانه‌تان حذف کنید.
    ــ کار‌هایی که باید واگذار کنید (Delegate it): همیشه این سوال را از خود بپرسید آیا این کاری که می‌خواهید انجام دهید الویت بالایی دارد و جزو وظایف و مسئولیت‌های اصلی شماست یا می‌توانید آن را به فرد دیگری واگذار کنید؟
    ــ کار‌هایی که باید همین حالا انجام دهید (Do it now): برخی کار‌ها بسیار مهم هستند و الویت بالاتری دارند. به تعویق انداختن این کارها، نه تنها ذهنتان را درگیر می‌کند، بلکه اضطراب و استرستان را نیز افزایش می‌دهد، بنابراین همین حالا انجامشان دهید.
    ــ کار‌هایی که باید به تعویق بیاندازید (Defer it): کار‌هایی هستند که برای انجامشان به زمان بیشتری نیاز دارید همچنین الویت بالایی هم ندارند، بنابراین به راحتی این کار‌ها را به زمان دیگری موکول کنید و ذهنتان را درگیر آن‌ها نکنید.

    ۹. طبقه بندی کار‌ها به روش «شیشه»

    در این روش کار‌های شما به سه دسته سنگ‌ها، سنگریزه‌ها و شن‌ها تقسیم می‌شوند و زمان در دسترس‌تان، یک شیشه است:


    ــ سنگ‌ها: پروژه‌ها و کار‌های استراتژیک و بسیار مهم شما هستند.
    ــ سنگریزه‌ها: پروژه‌ها و کار‌هایی که مهم هستند، اما مهم‌ترین و با الویت بالا نیستند.
    ــ شن‌ها: کار‌های کوچک و کم‌اهمیت هستند.

    شما لازم است ابتدا شیشه زمانتان را با سنگ‌ها پر کنید. اگر مرتبا زمانتان را به چیز‌های کوچک (شن و سنگریزه) و نه موارد مهم و استراتژیک (سنگ ها) اختصاص دهید، شیشه شما به سرعت پر خواهد شد و دیگر جایی برای سنگ‌ها نمی‌ماند.

    ۱۰. چندکاره نباشید

    بسیاری از افراد تصور می‌کنند مالتی تسک بودن یا انجام همزمان چند وظیفه می‌تواند منجر به مدیریت زمان هوشمندانه شود، در حالیکه، تمرکز روی چندین کار به طور همزمان باعث می‌شود شما خروجی کمتری داشته باشید. بنابراین، به طور کامل روی یک کار متمرکز شوید. توجه و تمرکز بر روی یک کار، علاوه برافزایش سرعت انجام کار، به شما این امکان را می‌دهد تا از وقت خود نهایت استفاده را ببرید.

     

    باور‌های غلط در مدیریت زمان

    ۱. تمامی کار‌ها را خودمان انجام دهیم

    مدیریت زمان و داشتن برنامه فعالیت زمانی برای انجام کار‌های روزمره و رسیدن به اهداف به معنی انجام صد در صد کار‌ها به‌وسیله خودمان نیست. زیرا که اصلا این کار شدنی نیست و قطعا ما در کار‌ها و فعالیت‌ها و زندگی خود نیاز به همراهی و همکاری دیگران داریم، نیاز به کار گروهی و انجام مشارکتی کار‌ها را داریم. ما موجودی اجتماعی هستیم و برای انجام کار‌ها و رسیدن به مقاصدمان نیاز به کمک و همکاری و همراهی دیگران داریم و یا اینکه بعضی از موارد لازم نیست شخصا توسط ما انجام پذیرد و اموری است که به فرد دیگری باید محول شود.

    ۲. تمام‌کار‌ها را در حداقل زمان انجام دهیم

    نباید این‌گونه برداشت شود که برنامه فعالیت زمانی یعنی ما همه کار‌ها را در کمترین زمان ممکن انجام دهیم، هر کاری باید در زمان متناسب و کافی و مختص به خودش انجام شود و نباید کیفیت کار را دچار صدمه و لطمه کرد. به‎عبارت دیگر نباید کیفیت در کار‌ها و درست کار کردن را فدای سرعت و کمیت کنیم.

    ۳. مدیریت زمان به معنای اجبار نیست

    شاید خیلی‌ها این باور غلط را دارند که مدیریت زمان یعنی اجبار برای انجام کار‌ها و اراده و اختیار و آزادی ما را سلب می‌کند و ما را، چون برده‌ای در اختیار خود قرار می‌دهد، ولی به‌هیچ‌وجه این‌چنین نیست. باوجود مدیریت زمان ما دارای آزادی و اختیار و وقت آزاد و آرامش هستیم.

    معرفی چند نرم افزار‌ مدیریت زمان و برنامه ریزی

    یکی از بهترین راهکار‌های مدیریت زمان استفاده از تکنولوژی صحیح و به روز است. مدیریت زمان با بهره بردن از ابزار‌های فراوانی که در حوزه تکنولوژی وجود دارد بسیار کارآمد و مؤثر است و راندمان شما را بسیار افزایش می‌دهد، در این مقاله نیز نرم افزار‌ها و تکنولوژی‌هایی که در حوزه مدیریت زمان وجود دارد را به شما معرفی می‌کنیم، برای استفاده درست از زمان خودتان می‌توانید از نرم افزار‌های زیر استفاده کنید:

    ۱. واندرلیست wunderlist یکی از نرم افزار‌های مدیریت زمان و عملکرد است.
    ۲. نرم افزار تودویست todoist یکی دیگر از نرم افزار‌های مدیریت زمان و پروژه است.
    ۳. تریلو trello شاید همان نرم افزار مدیریت زمان و عملکرد ایده آل شما باشد.
    ۴. تسکولو نرم افزار مدیریت پروژه با امکان چت آنلاین.
    ۵. وان نوت onenote نیز یک نرم افزار یادداشت برداری در دسترس برای همگان است.
    ۶. نرم افزار مدیریت زمان کوالیتی تایم QualityTime.

    البته شما نیز می‌توانید با کمک یک دفترچه یادداشت یا سررسید کوچکی که همیشه همراهتان است کارهایتان را مدیریت کنید. کار‌های روزانه و هفتگی خود را در دفترچه تان بنویسید و با کمک آلارم گوشی موبایلتان مدیریت زمان بهتری داشته باشید، شما میتوانید یادآوری‌هایی را در گوشی موبایل خود تنظیم کنید تا در زمان‌های موردنظرتان کارهایتان را به شما یادآوری کند.

     

    ............. خلاصه شود ..................

     

    ۲۷ تیر ۹۹ ، ۱۵:۵۰

    بسیاری از افراد بر این عقیده هستند که ازدواج مهمترین اتفاق زندگی هر شخص به شمار می‌رود، بنابراین انتخاب همسر نیز بواسطه این اهمیت، یکی از حساس‌ترین انتخاب‌های زندگی به شمار می‌رود که می‌تواند به طور کامل زندگی فرد را دگرگون کند. همین امر سبب شده است تا اهمیت انتخاب همسر و ملاک‌های این انتخاب، یکی از دغدغه‌های مهم افراد در دوران پیش از ازدواج باشد.

    در واقع با انتخاب همسر، تمام تبعات و مسئولیت پیشامد‌های آن بر عهده می‌گیریم و این امر ممکن است در ابتدای امر برای بسیار از جوانان دلهره آور باشد که مبادا انتخاب درست باعث تباه شدن آینده آن‌ها شود.

    اگر قصد ازدواج دارید و می‌خواهید همسر آینده خود را انتخاب کنید، اما نمی‌دانید چگونه این کار را بکنید و یا بر اساس چه ملاک‌هایی همسر آینده خود را انتخاب کنید، این مطلب به شما کمک خواهد کرد تا دید بازتری به موضوع داشته باشید و تا حد امکان با آگاهی دست به انتخاب بزنید.

     

    مراحل مقدماتی انتخاب همسر

    همان گونه که اشاره شد انتخاب همسر برای افراد، به ویژه جوانان کار ساده‌ای نیست چرا که این افراد اغلب به آنچه که می‌بینند توجه دارند و پیچیدگی‌هایی همچون مسائل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی جنسیت را شناسایی نمی‌کنند؛ بنابراین باید بتوان تا حد امکان به شناخت کافی در این مسائل دست یافت تا بتوان ریسک یک ازدواج ناموفق را کاهش داد. برای رسیدن به چنین شناختی هم راه‌های مختلفی وجود دارد، اما به طور ساده می‌توان از الگوی چند مرحله‌ای ذیل استفاده کرد؛

     

    ۱. خودشناسی

    از خودتان بپرسید که هدفتان از ازدواج چیست؟ این پرسش در گام اول به شما کمک می‌کند تا خودتان را بشناسید و هدفتان از ازدواج را مشخص کنید. آیا صرفاً مسائلی همچون موقعیت مالی، زیبایی و یا احساس رهایی و استقلال است که شما را به سمت ازدواج سوق می‌دهد؟ آیا به یک باره مسحور جذابیت فردی شدید و تصمیم به ازدواج گرفته اید؟ برای پاسخ به این سوالات در ابتدا باید به خوبی خود و خواسته هایتان را بشناسید تا درکی درست از وضعیت پیش رو داشته باشید.

     

    ۲. موقعیت شناسی

    انسان‌ها در موقعیت‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و مواردی از این دست هستند و این موقعیت ها، از فرد به فردی دیگر متفاوت است. اگر چه نمی‌توان این را یک اصل مطلق پنداشت، اما تجربه نشان داده است که دو فرد در موقعیت‌های مشابه درک بهتری از یک دیگر دارند و تضاد کمتری را نشان می‌دهند؛ بنابراین همسر آینده خود را بر اساس خواسته‌ها و موقعیت فعلی خود تصور کنید. کسی که خواهان زندگی با یک فرد تحصیل کرده و هنردوست است، بهتر است خود نیز تحصیل کرده و هنر دوست باشد.

     

    ۳. تعیین معیارها

    یکی از مهمترین کار‌هایی که می‌توانید انجام دهید این است که برای همسریابی معیار‌های اولیه‌ای را انتخاب کنید و سعی کنید این معیار‌ها را در گزینه‌های خود به آزمایش بکشید. توجه داشته باشید که این معیار‌ها اولیه هستند و نباید بسیار غیر منعطف انتخاب شوند چرا که ممکن است هیچگاه فردی را با معیار‌های غیر منعطف و سخت خود پیدا نکنید. رایجترین معیار‌ها تفاوت سن، تفاوت قد، تفاوت ظاهر، تفاوت تحصیلات، تفاوت طبقاتی، تفاوت قومی، تفاوت زبانی و در نهایت تفاوت دینی هستند که شما می‌توانید آن‌هایی را که برای شما بسیار اهمیت دارند را شناسایی کنید و در مورد گزینه‌های خود به آزمایش بکشید.

     

    ۴. اجتماعی بودن

    اگر فردی غیر اجتماعی و منزوی هستید، کار سختی برای انتخاب همسر آینده خود خواهید داشت. اجتماعی بودن به شما کمک می‌کند تا دایره وسیع تری از انتخاب‌ها در پیش روی شما باشد و این امر نیز احتمالاً شانس موفقیت شما در انتخاب همسر مناسب را بالاتر می‌برد. در محیط‌هایی همچون دانشگاه، محل کار، فعالیت‌های داوطلبانه یا خانوادگی و دوستانه، حضور اجتماعی خود را جدی‌تر کنید و از محدود کردن دایره اطرافیان خودداری کنید. برای مثال اگر شما علاقمند هستید با فردی دوستدار محیط زیست ازدواج کنید، می‌توانید به گروه‌ها و انجمن‌های این چنینی بپیوندید و با افرادی که عضو آن هستند آشنا شوید.

     

    ۵. درگیر ظواهر نشوید

    بسیار دیده می‌شود که فردی به قصد ازدواج با فرد دیگری دوست می‌شود و یا بعد از خواستگاری و به منظور آشنایی بیشتر، رفت و آمد‌های دوستانه‌ای را ترتیب می‌دهند. متأسفانه آنچه بیش از همه به چشم می‌خورد این است که این روابط به جای اینکه صرف آشنایی بیشتر و عاقلانه شوند، با غوطه ور شدن در ظواهری همچون هدیه‌های مختلف، رفتن به رستوران‌ها و یا گفتگو در مورد ظواهر مراسم ازدواج احتمالی صرف می‌شود. اما در حقیقت شما باید وقت خود را صرف شناسایی شرایطی که برای همسر آینده خود فهرست کرده اید، کنید. درگیر شدن در ظواهر، چشم شما را بر روی شناسایی ویژگی‌های مورد نظرتان می‌بندد.

     

    ۶. تلاش کنید طرف مقابل‌تان را بیشتر بشناسید

    شناخت بهتر و بیشتر از همسر آینده، می‌تواند تا حدودی زیادی شما در یک انتخاب مناسب یاری دهد. شما می‌توانید در دوران نامزدی و یا در محیط‌های اجتماعی، از طریق برقراری ارتباط کلامی و دوستانه، به شناخت بیشتری از طرف مقابل خود دست یابید. توجه داشته باشید که در این گفتگو‌ها نباید وقت خود را با موضوعات غیر اساسی تلف کنید بلکه بهتر است در خصوص مباحثی که برای شما مهم هستند گفتگو کنید تا بتوانید به دید بهتری از طرف مقابل خود برسید.

     

    ۷. تصمیم‌گیری

    وقتی مراحل فوق را انجام دادید، احتمالاً با اطلاعاتی مقدماتی از فرد مورد نظر خود مواجه خواید شد که باید آن را در کنار هم قرار دهید و با معیار‌های خود به سنجش بکشید. احتمالاً با این سنجش به یک نقطه نظر مشخص اولیه خواهید رسید که فرد مورد نظر مناسب شما است یا خیر. این نقطه نظر را برای چند بار، مجدداً بررسی کنید و حتی در صورت لزوم با فرد مطمئنی مشورت کنید. وقتی در خصوص نقاط قوت و ضعف فرد مورد نظر خود به یک جمع بندی نهایی رسیدید، می‌توانید تصمیم خود را بگیرید و تاحدودی اطمینان داشته باشید که این تصمیم براساس احساس و بی تجربگی نبوده است.

     

    معیار‌های نادرست در انتخاب همسر

    پیش از این اشاره شد که هر فردی برای ازدواج معیار‌ها و ملاک‌هایی دارد که به گمان خودش منطقی و اصولی است، اما حقیقت این است که حتی منطقی‌ترین ملاک‌های ازدواج هم ممکن است با تصورات اشتباه و باور‌های نادرست ترکیب شود و چشم‌ها را روی حقایق ببندد. از طرف دیگر گاه فرد ممکن است در موقعیت‌هایی قرار گیرد که موجب می‌شود فرد نتواند معیار‌های درست و نادرست را از یکدیگر بازشناسد و انتخاب درستی انجام دهد. در ادامه با برخی از این معیار‌های نادرست در انتخاب همسر آشنا می‌شویم.

     

    ۱. نداشتن شناخت کافی و مناسب

    بسیاری از افراد به واسطه ارتباطات کوتاه‌مدت یا بلندمدت دوران آشنایی ممکن است احساس کنند آنچنان که باید و شاید یکدیگر را شناخته و از روحیات و خلقیات هم مطلع شده‌اند و می‌توانند جواب مثبت خود را به خانواده‌ها اعلام کنند، اما براستی شناخت شما کافی است؟ به نظر کارشناسان، ازدواج با یک فرد، ازدواج با کل وجود او و همه ابعاد زندگی اوست. حال، شناخت‌های چند جلسه خواستگاری یا شناخت‌های کافی‌شاپی، رستورانی و... فقط شناخت‌های کلیشه‌ای غیرجدی هستند که محدود به چند بعد شخصیت فرد می‌شود و دیگر ابعاد اصلی شخصیت وی را پنهان نگه می‌دارد و حقیقت وجود او را افشا نمی‌کند.

    پس هرگز برای یک ازدواج خوب و موفق، نمی‌توان به شناخت از شخصیت مجازی که عموما تفاوت بسیاری با شخصیت حقیقی دارد، بسنده کرد؛ این نوع آشنایی، پاسخگوی شناخت درست و کامل نیست. شناخت همسر آینده به اندازه شناخت خود اهمیت دارد؛ اگر شناخت درست و کاملی از فرد مورد نظرتان ندارید، هرگز برای ازدواج عجله نکنید. شما می‌توانید برای شناخت بیشتر از افراد مورد اطمینان کمک بگیرید و یا با یک روانشناس و یا مشاور در مورد شخصیت فرد مورد نظر خود گفتگو کنید تا به یک شناخت مناسب‌تر برسید.

     

    ۲. امید به تغییر در آینده

    گاه پیش می‌آید که ما فردی مواجه می‌شویم که برخی از ویژگی‌ها و معیار‌های مورد نظر ما را دارد، اما در یکی دو مورد، بر عکس کاملاً متضاد با معیار‌های ماست. درست است که انسان در معاشرت و پیوند طولانی مدت با یکدیگر ممکن است تغییر کنند، اما برخی از ویژگی‌های شخصیتی انسان ممکن هست هرگز تغییر نکند. برای مثال با فردی مواجه می‌شوید که بسیار برای شما جذاب است، اما شخصیتاً آدمی عصبی و به اصطلاح از کوره در می‌رود. با وجود این تصمیم دارید دل به دریا بزنید و با او ازدواج کنید و با خود می‌اندیشید بعدتر‌ها ممکن است همین تفاوت‌ها به جذابیت‌های زندگی شما تبدیل شود یا به این امید که بعد از شروع زندگی، بتوانید با صبوری و محبت نواقص شخصیتی او را برطرف کرده و تغییرش دهید. اما باید یادتان باشد تا زمانی که فردی نخواهد و خود انگیزه به تغییر نداشته باشد، شما نمی‌توانید او را مجبور به تغییر کنید و در چنین حالتی نه تنها زندگی شما جذاب‌تر نخواهد شد بلکه بدتر از حد تصور هم می‌شود. پس در صورت برخورد با چنین تفاوت‌های اساسی، هرگز بی گدار به آب نزنید و قبل از هر تصمیمی خوب شرایط را بسنجید.

     

    ۳. انتخاب هیجانی

    حتماً تا حالا اصطلاح «عشق در یک نگاه» را شنیده اید و داستان ها، فیلم‌ها و حتی تجربه‌های شخصی زیادی را درباره آن شنیده و دیده اید. در اینجا قصد نداریم تا در مورد صحت و سقم این موضوع حرف بزنیم، اما می‌خواهیم این مطلب را تأکید کنیم که بسیار مشاهده می‌شود که جوانان نخستین برخورد‌های خود را به این موضوع پیوند می‌دهند و با سرعتی باور نکردنی درگیر یک احساس عاطفی کاذب می‌شوند. به عبارت بهتر در بسیاری موارد افراد ممکن است برای مثال تحت تأثیر قرار گرفتن در برابر یک زیبایی ظاهری و یا شخصیت متفاوت را به «عسق در یک نگاه» نسبت دهند و بر همین اساس بخواهند تصمیم بگیرند. اندک نیستند دختران و پسرانی که با یک نگاه یا یک آشنایی کوتاه‌مدت، یک دل نه صد دل عاشق و شیدای هم شده و به گمان آن که نیمه گمشده‌شان را پیدا کرده‌اند، بدون توجه به معیار‌های اساسی و حتی با وجود مخالفت خانواده‌هایشان تصمیم به ازدواج گرفته و بر سر سفره عقد نشسته‌اند؛ اما بعد از گذشت اندک زمانی و گاه حتی تا زیر یک سقف نرفته از انتخابشان پشیمان شده اند؛ بنابراین مواظب هیجانات زودگذر و موقت‌تان باشید؛ هیجانات مثبت یا منفی، مولفه‌ای هستند که می‌توانند شما را در انتخاب همسفر زندگی‌تان دچار اشتباه کنند. برای رفع این حالت و فروکش کردن احساسات تند و تیزتان، توصیه می‌کنیم اندکی صبر و خویشتنداری کنید.

     

    ۴. فشار‌های اطرافیان

    وقتی یک جوان به سن ازدواج می‌رسد، معمولاً صحبت‌های اطرافیان درباره این موضوع نیز آغاز می‌شود. حرف‌هایی از جمله چرا ازدواج نمی‌کنید؟ دیگر وقت ازدواج است و یا اینکه هم سالان تو ازدواج کرده اند، ولی تو هنوز مجرد هستی. اگر شما از سوی خانواده و یا حتی اطرافیان خود در خصوص ازدواج تحت فشار هستید و یا شاید هم به همسالان متأهل خود حسادت می‌کنید، خود را در چاه نیندازید و براساس چنین فشار‌هایی همسر آینده خود را انتخاب نکنید. چنین انتخاب‌هایی اغلب بر مبانی معیار‌های درستی صورت نمی‌گیرند و نه تنها شما را از فشار نمی‌رهاند بلکه ممکن است شما را گرفتار فشار بزرگتری نیز بکند؛ بنابراین در این شرایط، عقل سلیم حکم می‌کند از هر اقدامی در زمینه ازدواج صرف‌نظر کنید، چون ضریب خطا در این نوع انتخاب‌ها تا حد زیادی بسیار بالاست.

     

    ۵. عجله کردن

    بسیار پیش می‌آید که فرد در موقعیتی قرار می‌گیرد که دوست دارد هرچه سریعتر تکلیف خود را مشخص کند و به اصطلاح زندگی خود را شروع کند. یا گاه بعد از اندک زمانی از دوران نامزدی و آشنایی به این حس می‌رسیم که می‌خواهیم زودتر زندگی خود را شروع کنیم و ماجرا را بیش از این کش ندهیم. این حس ممکن است ما را به سمتی سوق دهد که بدون در نظر گرفتن بسیاری از مسائل، سریع تصمیم بگیریم و انتخاب خود را انجام دهیم. انتخاب عجولانه، انتخابی سریع، بی‌هدف و بی‌سازمان بوده که امکان اشتباه کردن در آن حتمی و قطعی و چند برابر است و احتمال دارد فرد به واسطه آن انتخاب ناآگاهانه و ضرب‌العجل با بسیاری از مصائب و مشکلات جبران‌ناپذیر مواجه شود. برای کاهش درصد خطا و افزایش احتمال موفقیت در انتخابتان، سعی کنید بر خصلت عجولانه خود یا دیگران فائق آیید و شرایط فوری و فوتی و موقت امروز را بر خوشبختی و سعادت فردایتان ترجیح ندهید. سلامت آینده زندگی شما ارزش آن را دارد که با این خصلت و افکار ترغیب‌کننده به آن، مبارزه کنید.

     

    ۶. واگذار کردن به شانس و قسمت

    یکی از پر کاربرد‌ترین اصطلاحات و واژه‌های مراسم خواستگاری، «قسمت» است و جمله «قسمت هر چی باشه» را در هر مراسم این چنینی به قطع خواهید شنید. گاه استفاده از این عبارت‌ها آنچنان مورد تأکید قرار می‌گیرد که گویی خودمان هم باورمان شده همه چیز از دست ما خارج است و هر آنچه تقدیر و مقدر باشد، چه ما بخواهیم چه نخواهیم، اتفاق خواهد افتاد. اعتقاد راسخ بر این باور اشتباه که ازدواج تمام و کمال منوط به قسمت است، گاه به اهمال و سست کاری ما منجر می‌شود تا به همین دلیل، دور تحقیق و مشورت را خط قرمزی بکشیم و در کمال ناباوری، عاقبت مهمترین انتخاب زندگی‌مان را به گردن قسمت بیندازیم. پس باور داشته باشید که ازدواج تقدیر یا سرنوشت از پیش تعیین شده نیست، بلکه امری است که به انتخاب و مسئولیت شما شکل گرفته است و نه قسمت، شانس و حتی هیچ فرد دیگری.

     

    ۷. رهایی از تنهایی

    احساس تنهایی شدید، بسیار ساده‌تر از آنچه که فکرش را کنید، می‌تواند هر فردی را در معرض انتخاب اشتباه قرار دهد. هر وقت شخصی در تنهایی مفرط خود غوطه‌ور شود، احساس یاس و ناامیدی بی‌قرارش کرده و او را برای هر آغوش به ظاهر بازی، پذیرا می‌کند. اگر در این فکر هستید که تنهایی خود را با ازدواج درمان کنید، احتمالاً راه اشتباهی را در پیش گرفته اید. اگر مشکل شما فقط حس تنهایی است، این اختلال را باید با اجتماعی شدن بیشتر برطرف کنید و نه ازدواج. شما می‌توانید در برنامه‌های اجتماعی مثل شرکت در ورزش‌های جمعی، رفتن به کلاس‌های آموزشی یا صرف بیشتر وقت با دوستان و اطرافیانتان برطرف کنید. ازدواج هیچگاه درمان اختلال تنهایی نبوده و نیست.

     

    ۸. ظواهر چشمگیر

    چشم دوختن به ظواهر افراد، اشتباه دیگری در انتخاب همسر است. گاه خواسته یا ناخواسته جذب افرادی می‌شویم که به دلیل موقعیت شغلی‌شان برجسته‌اند، در جایگاه قدرت ویژه‌ای قرار دارند، از جذابیت ظاهری محسورکننده‌ای برخوردارند، روابط اجتماعی بالایی دارند و در نزد دیگران محبوب هستند. ویژگی‌های برجسته و برتر برخی افراد باعث می‌شود آنان مورد مناسبی برای ازدواج به نظر آیند تا آنجایی که هر کسی متمایل به ازدواج با آن‌ها باشد، اما حقیقت این است که هر کسی باید با شخصی ازدواج کند که برای زندگی با او مناسب است. اگر در شرایطی قرار گرفته‌اید که تصور می‌کنید حواشی شخصیت فرد انتخابی‌تان شما را مغلوب خود کرده، بهتر است اندکی صبر کنید. ابتدا سعی کنید فرد مورد نظرتان را تهی از برتری‌ها و موقعیت خاصش تصور کنید، سپس ببینید که هنوز هم می‌خواهید او را به عنوان شریک زندگی خود انتخاب کنید. اگر در پاسخ به این سوال دچار مشکل شدید حتما در انتخابتان تجدیدنظر کنید.

     

    ۹. زود ازدواج کردن

    درست است که سن ازدواج بستگی زیادی به فرهنگ، محیط اجتماعی، ساختار‌های مذهبی و حتی قومیتی دارد، اما نباید دور از ذهن داشت که کارشناسان معتقدند که ازدواج در سن پایین و حتی سن بالا می‌تواند بسیار خطرناک باشد. در واقع کارشناسان معتقدند فردی آماده ازدواج است که بلوغ‌های چندگانه (عاطفی، عقلی و اجتماعی) را پشت‌سر گذاشته باشد، به خودآگاهی و شناخت درستی از خویش دست یافته، اولویت‌هایش را تعیین کرده و به دور از هیجانات موقت و کاذب دست به انتخاب بزند.

     

    ۱۰. بحران‌های عاطفی و روحی

    جوانی دورانی است که فرد معمولاً دچار مشکلات روحی و عاطفی فراوانی می‌شود. گاه پیش می‌آید که چنین افرادی تصمیم می‌گیرند برای رهایی از این بحران‌ها به راه حل ازدواج روی می‌آورند و می‌پندارند که ازدواج مرهمی برای این درد‌های آن هاست. اما درواقع نجات از بحران روحی با ازدواج، صرفاً تصوری اشتباه و نادرست است که می‌تواند مصداق حقیقت «از چاله به چاه افتادن» باشد. برای رفع مشکلات روحی و عاطفی خود به سراغ مشاوران و روانشناسان بروید نه ازدواج، زیرا این افراد هستند که می‌توانند بحران‌های احساسی و عاطفی شما را درمان کنند نه همسر آینده شما.

     

    ملاک‌های مهم در انتخاب همسر

    اگرچه ملاک‌های زیادی برای انتخاب همسر وجود دارد، اما معمولاً روانشناسان توصیه می‌کنند قبل از انتخاب همسر در این مورد مشاوره صورت گیرد تا با توجه به شرایط مختلف و خاص، ملاک‌هایی در نظر گرفته شود که شخص بتواند بهترین انتخاب را داشته باشد. به عبارت دیگر ملاک‌ها ممکن است از فردی به فرد دیگر تغییر کند و نمی‌توان ملاک‌هایی ثابت را برای همه افراد تجویز کرد. با این همه ملاک‌هایی نیز وجود دارد که می‌توان به عنوان فاکتور‌های مهم، برای همه افراد مد نظر قرار داد و می‌توان با تبعیت از آن‌ها تا حدودی احتمال یک انتخاب موفق را بالا برد. برخی از مهمترین این ملاک‌ها بر اساس توصیه کارشناسان را می‌توان به شرح ذیل ارائه داد.

     

    ۱. اهمیت اخلاق و رفتار در انتخاب همسر

    اخلاق و رفتار در هر روابطی بسیار مهم است. زمانی که یک پیوند همیشگی مانند ازدواج مطرح می‌شود، این موضوع اهمیت بالاتری پیدا می‌کند. در واقع اخلاق و رفتار خوب، موثرترین و مهمترین عامل دوام و پایداری زندگی زناشویی بشمار می‌رود. به همین دلیل می‌بایست این مورد را در هنگام انتخاب همسر بصورت کامل مورد ارزیابی قرار داده و شریک مناسبی را برای زندگی خود برگزینیم.

     

    ۲. اهمیت سلامت جسمانی و روانی

    سلامت جسمانی و سلامت روانی از مهمترین عامل‌های تعیین کننده در ازدواج هستند. البته باید توجه داشته باشید ازدواج کردن حق طبیعی همه است و افراد ناسالم نیز می‌توانند ازدواج کنند. نکته قابل تامل و مورد بحث این است که تناسب نیز باید مورد توجه قرار گیرد تا بتوان ازدواج موفقی داشت. در صورت وجود موانعی مانند عدم وجود سلامت جسمانی و روانی، مراجعه به روانشناس بهترین کار ممکن است که راهکار مناسب و اصولی برای این موضوع ارائه شود.

     

    ۳. فاصله سنی مناسب برای ازدواج

    فاصله سنی کاملا مشخص و استانداردی نمی‌توان تعیین کرد. بلکه این شخصیت، سطح هوشی، بلوغ و مانند اینهاست که می‌تواند تعیین کننده باشد. مشاور روانشناس قادر است این ارزیابی‌ها را انجام داده و تناسب فاصله سنی افراد را تشخیص دهد.

     

    ۴. مطابقت نسبی و یا کلی طرفین برای ازدواج

    سطح تحصیلات، وضعیت مادی، تفاوت‌ها و تشابهات فرهنگی از عمده مواردی هستند که در موفق یا عدم موفق بودن ازوداج نقش بسیار ویژه‌ای دارند. اگر تفاوت‌ها بسیار زیاد باشد بهتر است ازدواج صورت نگیرد، اما در صورت پافشاری طرفین می‌توان راهکار‌های مناسبی برای رفع مشکلات که بصورت نزدیک کردن سطح طرفین به یکدیگر است ارائه کرد.

     

    ۵. بلوغ فکری و مسئولیت‌پذیری

    یکی از بزرگترین تغییرات در زندگی با ازدواج، بوجود آمدن مسئولیت و تعهد است. این احساس با بلوغ فکری بدست می‌آید که فرد را برای انجام اینکار آماده می‌کند. چنانچه شخصی مسئولیت پذیر نباشد ازدواج کردن برای او زود است. در صورت لزوم، برای حل این مشکل می‌توان راهکار‌های خوبی را جهت خودسازی و بلوغ فکری ارائه کرد.

    ۲۶ تیر ۹۹ ، ۱۷:۱۶

    چهل شاخصه جوان مؤمن انقلابی از دیدگاه رهبر انقلاب آیت‌الله خامنه‌ای : 

    ۱. خود را مدیون اسلام و انقلاب می‌داند.

    ۲. مؤمن به انقلاب و مبانی آن است.

    ۳. به آینده انقلاب و نظام اسلامی امیدوار است.

    ۴. دوستدار انقلاب و نظام اسلامی است.

    ۵. معتقد به آرمان‌های انقلاب است.

    ۶. مبانی جمهوری اسلامی را می‌داند.

    ۷. خودش را برای همه میدانهای مورد نیاز انقلاب (سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی) آماده می‌کند.

    ۸. پیشتاز حرکت‌های انقلابی است.

    ۹. در راه تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی ثابت قدم است.

    ۱۰. در صف اول دفاع از آرمان‌ها و ارزش‌های انقلابی حضور دارد.

    ۱۱. رابطه خود را با امام و آرمان‌هایش پیوسته حفظ می‌کند.

    ۱۲. معتقد به استقلال فکری، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است.

    ۱۳. خودش را برای مسئولیت‌های بزرگ آماده می‌کند.

    ۱۴. به دنبال کسب آگاهی سیاسی و بصیرت است.

    ۱۵. تاریخ معاصر را خوب می‌داند.

    ۱۶. نسبت به دشمنی‌های دشمنان حساس و خروشناک است.

    ۱۷. به دنبال کسب علم و دانش است.

    ۱۸. نسبت به محیط پیرامونی خود حساس، فعال و اثرگذار است.

    ۱۹. به دنبال وحدت و همافزایی در جامعه است.

    ۲۰. کار و تفکراتش اسلامی و انقلابی است.

    ۲۱. با اطرافیان خود مجادله احسن دارد.

    ۲۲. خوشبین به فرهنگ اسلامی است.

    ۲۳. خوش روحیه است.

    ۲۴. باهوش است و نمی‌گذارد به نام امر به معروف از او سوء استفاده نمایند.

    ۲۵. امر به معروف و نهی از منکر را وظیفه شرعی و انقلابی خود می‌داند.

    ۲۶. اخلاص در امور را سرلوحه خود قرار می‌دهد.

    ۲۷. پرانگیزه و مطالبهگر است.

    ۲۸. پایبند به تعلقات معنوی، خانوادگی و میهنی است.

    ۲۹. با منطق محکم مسئولین را نقد می‌کند.

    ۳۰. نظام سلطه را با همه ابعاد و لایه‌هایش می‌شناسد.

    ۳۱. مقید به کار تشکیلاتی است.

    ۳۲. قانونگراست.

    ۳۳. دلش نورانی است. 

    ۳۴. رابطه قلبی و معنوی خود را با خداوند تقویت می‌کند.

    ۳۵. اهل قرآن است.

    ۳۶. اهل دعا و مناجات با خداست.

    ۳۷. اهل اعتکاف است.

    ۳۸. میانهرو است؛ افراط و تفریط نمی‌کند.

    ۳۹. از طعنه و بدگویی دیگران نمی‌هراسد.

    ۴۰. عدالتخواه است.

     

    ۳۱ خرداد ۹۷ ، ۰۹:۲۹

    عوامل ایجاد اختلاف بین زن و شوهر : 

    ۱- زندگی مشترک با والدین 
    ۲- رازگویی 
    ۳- فشار کار زن و مرد شاغل 
    ۴- سوء تفاهم‌ها
    ۵- استفاده از اهرم فشار
    ۶- نصیحت‌های پی در پی 
    ۷- تفاوت مبانی در زندگی و تربیت و ...
    ۸- سرد مزاجی زن و مرد 
    ۹- تعریف زن از مردی غیر از شوهرش و بالعکس 
    ۱۰- یادآوری خواستگاران پیشین 
    ۱۱- توجه مادی مرد به نزدیکان 
    ۱۲- حساسیت زیاد زن به نزدیکان شوهر 
    ۱۳- ارتباط با دوستان مجردی در خانه 
    ۱۴- افشای عیوب 
    ۱۵- ارتباط فامیلی ناهمگون 
    ۱۶- بحث‌های سیاسی 
    ۱۷- خسّت 
    ۱۸- دروغ
    ۱۹- پنهان‌کاری
    ۲۰- لجاجت 
    ۲۱- خودبینی و تحقیر دیگری
    ۲۲- بی‌انضباطی 
     
    عوامل ایجاد محبّت بین زن و شوهر : 
    ۱- توجه به نقاط مثبت یکدیگر 
    ۲- خوب سخن گفتن 
    ۳- خوب گوش کردن
    ۴- گفتگوی صمیمانه 
    ۵- عذرخواهی 
    ۶- حمایت مرد از زن 
    ۷- درک موقعیت مرد 
    ۸- توجه مرد به زن هنگام ورود به خانه و باعلکس 
    ۹- سازگار 
    ۱۰- بودن کنار خانواده 
    ۱۱- توجه مرد به زن در ایام ویژه 
    ۱۲- سپاسگزاری از هم 
    ۱۳- مطرح کردن نیازها
     
    ۱۰ تیر ۹۶ ، ۱۵:۳۰

    عزاداری برای حضرات معصومین و اولیاء الله صلوات الله علیهم اجمعین صبغه الهی دارد و از تقوای دل و برای تقوای دل و نیز موجب پایایی و پویایی جامعه است.
    هر محفلی که برای اقامه حق برگزار می‌شود تهدیداتی نیز دارد که به سخت و نرم تقسیم می‌شود و یا هر دو توام می‌تواند باشد.
    در تهدید سخت، موجودیت و قالب را نشانه رفته است و می‌خواهد وجودش را از میان بردارد. در تهدید نرم پوسته را حفظ می‌نماید و محتوا را خالی می‌کند و خواسته‌های باطل را محتوای آن قرار دهد و محتوا سازی می‌کند. ارزش‌ها را کنار می‌گذارد و غیر ارزش‌ها مثل خرافات، بدعت و غلو را ارزش جلوه می‌دهد و جایگزین می‌سازد.

    دشمنان می‌خواهند:
    ۱- مجالس و محافل دین با قالب و محتوا و مفاهیم دین مثل امامت و امام برگزار نشود و امامت و امام حق شناخته نشود .

    ۲- خنثی باشند یعنی قالب باشد ولی خبری از محتوا و مفاهیم حق نباشد ونقشی نکند و در حد سرگرمی و وقت گذرانی باشد .

    ۳-  نه تنهاکاری به دین نداشته باشد بلکه قالب و محتوا و مفاهیم مورد نظرآنان باشد .

    هر یک از معصومین و اولیاء الله و تربیت یافتگان دین صلوات الله علیهم اجمعین به نوبه خود برای حفظ و تبلیغ دین کوشیده اند و برای ترویج آن مجالس و محافل برگزار کرده اند .

    در این مجالس ، دین الهی را تشریح و تبیین و هدف آن را روشن کرده اند ومردم را به وظایف فردی و اجتماعی آشنایی داده اند . یعنی قرآن را به مردم آموخته اند و آن را تفسیر کرده اند و سیره رسول الله و ائمه اطهار علیهم السلام واحکام الهی را فرموده اند . به سوالات مردم  پاسخ داده اند و شبهات را رفع نموده اند . مسائل و اوضاع زمان و موقعیت های خود و دشمنان را طرح کرده اند و نحوه مقابله با تهدیدات را اعلام و اعلان ساخته اند . ابعاد حق را به وضوح و در فرصت های پیش آمده بیان کرده اند و پیش از آنکه تهدیدات قد علم نمایند راه های مقابله و برون رفت را ارائه نموده اند .

    اجازه نداده اند مردم به حیرانی گرفتار شوند و به خود فراموشی بگیرند و خود زنی نمایند . در نفی خرافات و خرافه گرایان و بدعت گزاران که دین و اساس دین را مورد هدف قرار داده اند لحظه ای را از دست نداده اند حتی گاهی آنها را به عینه به مردم شناسانده اند . چون خرافه و بدعت و غلو با لباس و شعار دین علیه دین و امامت شمشیر می کشد و به ضلالت و دوری انسان از الله تبارک و تعالی می کوشد . به ذکرمصایب پرداخته اند تا مردم هرگز عبرت را فراموش نکنند و به حق عمل کنند .

    حق و تبیین حق و حرکت براساس حق که فلسفه وجودی محافل و مجالس دین است ، موجب قوت و قدرت است . هر انسان و هر جامعه ای که از حق فاصله بگیرد به زبونی ، ناتوانی و ضعف می افتد . یاس و افسردگی و درماندگی بر او روی می آورد .

    فرد و جامعه افسرده رشته های اعتماد را از دست می دهد و بلحاظ از هم گسیختن اعتماد به بلای خود زنی به جای دشمن زنی مبتلا می شود . افسردگی نمود ها و مراتب گوناگون دارد . دامنه آن گاهی فردی وگاهی اجتماعی است و ممکن است هر دو همزمان اتفاق بیفتد .

     دین و مجالس دینی که با قالب و محتوا و مفاهیم دین انجام می گیرد راه حق را می نمایاند و راه نجات از ضلالت را ارائه می دهد و انسان را به الله نزدیک می کند و اجازه نمی دهد انسان و جامعه در دام  حیرانی و درماندگی بیفتد .

    هر یک از محافل جشن و سرور و یا عزاداری که در دین وجود دارد ، در حقیقت چراغی است که دل ظلمت ها و تاریکی ها را می شکافد و سیره حق و هدف حق را پیش روی انسان و جامعه قرار می دهد. تا انسان بدون دغدغه طی طریق نماید و به کمال حقیقی خود نایل آید یعنی هر یک از محافل دینی ستاره ای از آسمان هدایت الهی است که راه روشن ومقصد را نشان می دهد و موجب قوت دل و آرامش خاطر انسان در سیر و دست یابی به سعادت حقیقی می گردد .

     این مجالس رسالتی دارند که از قرآن وحضرات معصومین و اولیاء الله صلوات الله علیهم اجمعین است . برای بهره مندی از برکات دنیوی و اخروی این مجالس ، طهارت جسمی و روحی یک واجب عینی فرد و اجتماعی است.

    بهداشت و سلامتی فردی و اجتماعی ریشه تمام کسالت ها و بطالت ها و خمود ی ها را می سوزاند و راه نفوذ و بازار گرمی آلودگی ها را از بین می برد و روحیه شجاعت را دو چندان می سازد . اقامه حق به شجاعت نیاز دارد . شجاعت از حق شناسی ، ایمان به حق ، عمل به حق و زمان شناسی جان می گیرد و تنومند می شود . آلوده ها ترسوهایند . آلوده ها را در عرصه شجاعت راهی نیست . خرافه ستیزی و مبارزه با بدعت ها با وجود شجاعت امکان پذیر است که شرط اولی آن طهارت روحی و جسمی و ایمان به حق است .

    انسان های حق مدار و شجاع راه های نفوذ را می بندند یعنی آلودگی ها را می میرانند و انقطاع الی الله دارند بدین ترتیب علم ناامیدی را در دل دشمن به احتزاز در می آورند و قدم از قدم برنمی دارند مگر اینکه دشمن را ناامیدتر نمایند . محافل و مجالس الهی از آنجمله، عزاداری برای حضرات معصومین و اولیاء الله صلوات الله علیهم اجمعین راه قله رفیع سلامتی انسانی الهی را هموار می سازند و به آن دعوت می کند و سستی و نخوت و افسردگی و ترس فردی و اجتماعی را از بین می برند .

    عزاداری الهی دوری جستن از ظلمت ظالمان و نورانی شدن به نورانیت وحدانی است. منشأ قالب و محتوای آن قرآن و سنت علیهماالسلام است.

    عزاداری غیر الهی که دشمنان دین وامامت بدان دلبسته اند بازار خرافات و بدعت ها و غلوها است که هر کس براساس منیّت وشهرت طلبی متاع خودرا عرضه می کند. این منیّت ها به حذف شعائر الله وامامت و امام می پردازند .


    این منیت ها بود که علیه امام زمان علیه السلام شمشیر می کشند و سر او را از تن جدا می کنند و اهل بیتش را اسیر می سازند . عَظَّمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَیْنِ علیه السلام وَ جَعَلَنَا وَ إِیَّاکُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَأْرِهِ مَعَ وَلِیِّهِ الْإِمَامِ الْمَهْدِیِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وسلّم

     

     

    جام نیوز

    (( اصلاح شود ))

     

    ۱۰ شهریور ۹۵ ، ۰۹:۵۷

    تا به حال به این فکر کرده‌اید که بیل گیتس (بنیانگذار مایکروسافت) با ارزش خالص ۸۰ میلیارد دلار چگونه به جایگاه ثروتمندترین فرد دنیا دست پیدا کرد؟ حضور با محصول درست در مکان درست در آستانه ظهور عصر رایانه‌های شخصی، به طور قطع نقش بسیار برجسته‌ای در این زمینه داشته است. اما رویکردهای هوشمندانه‌ای به کار و زندگی نیز وجود دارند که در موفقیت گیتس نقش بزرگی ایفا کرده‌اند و او صادقانه آنها را در مصاحبه با مجله آمریکایی معرفی کرده است. 

     

    ۱- همیشه در حال یادگیری است

    گیتس به ترک کردن هاروارد معروف است، اما تنها دلیلی که باعث شد هاروارد را ترک کند این بود که او و الن شاهد فرصت محدودی برای راه انداختن شرکت نرم افزاری خودشان بودند. در واقع گیتس عاشق یادگیری است و اغلب در کلاس‌هایی شرکت می‌کرد که در آنها ثبت نام نکرده بود. این ویژگی او در استیو جابز (بنیانگذار اپل) نیز وجود داشت. جابز هم از Reed College انصراف داد تا بتواند در کلاس‌های مورد علاقه‌اش شرکت کند.


    ۲- هر نوع کتابی که فکرش را بکنید می‌خواند
    پدر گیتس در مصاحبه‌ای گفته بود: «تقریباً هر نوع کتابی توجه او را به خود جلب می‌کرد؛ دائرة المعارف، علمی تخیلی، هرچه فکرش را بکنید». والدین گیتس از علاقه بسیار فرزندشان به خواندن کتاب به وجد می‌آمدند، اما باید پای میز شام قانون «مطالعه ممنوع» وضع می‌کردند. آن عشق به مطالعه هنوز هم در وی ادامه دارد و گیتس هنوز هر سال فهرستی از کتاب‌های مورد علاقه‌اش منتشر می‌کند. مطالعه عادت فوق‌العاده‌ای است که می‌توانید در خود پرورش دهید. فقط حواستان باشد زمان مناسبی برای آن در نظر بگیرید.


    ۳- برای دیگران اعتبار قائل می‌شود
    وقتی در مصاحبه‌ای از گیتس خواسته شد بهترین تصمیم کسب و کاری‌اش را نام ببرد، او گفت: «به نظرم بهترین تصمیم کسب و کاری من واقعاً در انتخاب افراد است. او و الن رابطه پیچیده‌ای با یکدیگر داشته‌اند، اما گیتس تا جایی پیش رفت که گفت انتخاب الن به عنوان شریک کاری‌ام در صدر این فهرست قرار می‌گیرد. همه ما باید در معرفی و تبلیغ خودمان مهارت داشته باشیم، اما اعتبار بخشیدن به کسانی که با آنها کار می‌کنید در فرصت مناسب، تصمیم هوشمندانه‌ای است.


    ۴- به قضاوت خودش اعتماد دارد
    اگر همیشه به توصیه‌ها و پیش بینی‌های دیگران گوش دهید می‌توانید زندگی حرفه‌ای خوبی برای خود رقم بزنید. اما برای داشتن یک زندگی شغلی عالی مثل گیتس و جابز، باید اول از همه و بیشتر از همه به خودتان گوش دهید؛ حتی اگر کل دنیا بگویند در اشتباه هستید. این همان چیزی است که وقتی گیتس و الن مایکروسافت را به راه انداختند اتفاق افتاد. گیتس در مصاحبه‌ای گفت: «این شرکت بر اساس ایده دیوانه‌واری شکل گرفت که هیچ کس دیگری با آن موافق نبود. اینکه چیپ‌های رایانه‌ای آنقدر قدرتمند می‌شوند که رایانه‌ها و نرم افزارها به ابزاری روی تمام میزها و در همه خانه‌ها بدل خواهند شد». همه می‌گفتند آنها در اشتباه‌اند. اما گیتس و الن کار خودشان را کردند و باقی قضایا دیگر اهمیتی نداشت.


    ۵- در قبال پول محافظه‌کار است
    گیتس در مصاحبه‌ای در سال ۱۹۹۸ گفت: «می‌خواستم آنقدر پول در حساب بانکی‌ام داشته باشم که بتوانم یک سال حقوق شرکت را بدون داشتن کوچکترین درآمدی بپردازم، و تقریباً همیشه هم به این خواسته‌ام پایبند هستم. ما در حال حاضر چیزی حدود ۱۰ میلیارد دلار داریم که برای سال آینده نیز کفایت می‌کند». در صورتی که اتفاق ناگواری بیافتد، چقدر پول برای پرداخت حقوق تیم خود کنار گذاشته‌اید؟


    ۶- از اشتباه‌های خود درس می‌گیرد
    او در مصاحبه‌ای در سال ۲۰۰۸، بخشی از موفقیت مایکروسافت را حاصل توانایی خود و تیم رهبری‌اش در شناسایی زودهنگام اشتباه، و اتخاذ رویکردی متفاوت دانست. او به طور قطع طی این سالها اشتباهات زیادی مرتکب شده است که می‌تواند از آنها درس گرفته باشد؛ حتماً شما هم ویندوز ویستا را به خاطر دارید.


    ۷- خواب کافی دارد
    همه ما از اهمیت خواب آگاهی داریم. او به جای گله کردن از کار کردن تا دیرهنگام  و کمبود خواب، از ۷ ساعت خواب شبانه خود اطمینان حاصل می‌کند، چون در غیر این صورت نمی‌تواند خلاق باشد. این به طور قطع عادت خوبی است و هر کسی می‌تواند آن را در خود پرورش دهد.


    ۸- واقعا روی کاری که انجام می‌دهد تمرکز می‌کند
    تعداد بسیار زیادی از ما به راحتی تمرکز خود را از دست می‌دهیم و حتی با اینکه می‌دانیم این کار چقدر ناکارآمد است، قربانی انجام چند کار در آن واحد می‌شویم. گیتس نه تنها در برابر این وسوسه مقاومت می‌کند، بلکه هنگام کار روی موضوعات مختلف تمرکز بسیار زیادی روی آنها از خود نشان می‌دهد. او آنقدر خود را وقف انجام کار می‌کرد که ممکن بود هنگام کد نوشتن خوابش ببرد، بعد از یک ساعت بیدار شود و درست از همان جایی که خوابش برده بود کارش را ادامه دهد. شما لازم نیست تا این حد به خودتان فشار بیاورید. اما به جای سر زدن‌های مداوم به فیسبوک و قیمت‌های سهام، هرچه بیشتر روی کاری که انجام می‌دهید متمرکز شوید، کار بهتری انجام خواهید داد و اثربخش‌تر خواهید بود.

     

    ۱۱ خرداد ۹۵ ، ۰۸:۵۷

    باید در این باره مقاله‌ای بنویسم ... 

     

     

     

     

     

    تفاوت دنیا و زندگی از دیدگاه امام علی (ع) :

     

     

    از امام علی علیه السلام درباره دنیا پرسیدند. حضرت فرمود: من بیزار از "دنیا" و عاشق "زندگی" هستم. پرسیدند مگر بین زندگی و دنیا فرقی هست؟ حضرت فرمود: "دنیا" خور و خواب و خشم و شهوت است؛ اما "زندگی" نگریستن به چشمان کودک یتیمی است که از پس پرده‌ی شوق به انسان می‌نگرد.

     

     

     

     

    ۱۴ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۵۵

    در این مقاله قصد دارم ضمن ارائه تعریفی اجمالی از «آینده پژوهی» ، مختصات و ... آن را ارائه نمایم. 

     

    آینده پژوهی، مدیریت «توجه به آینده» است.

     

    آینده پژوهی، مجموعه فعالیت‌هایی است که از غافلگیر شدن انسانها در آینده پیشگیری می‌کند. ما آینده پژوهی می‌کنیم تا در آینده از رویدادهای شگفت‌انگیز و غیر قابل پیش بینی که در عرصه‌های گوناگون علمی، فناورانه، صنعتی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... همچون ظهور فناوری‌های جدید، وقوع رویدادهای غیرمنتظره و مخاطره‌آمیز همچون حوادث زیست‌ محیطی، ظهور نابهنجاری‌ در رفتارهای فردی و اجتماعی می‌افتد و بی‌شمار رویدادهای مشابه آنها که گاهی محیط را آشوبناک می‌سازد، غافلگیر نشویم.

    به گفته دکتر سعید قربانی، اولین دانش آموخته دکترای آینده پژوهی ایران، آینده پژوهی به نوعی مدیریت توجه به آینده است تا با استفاده از رویکردهای اکتشافی و هنجاری، آینده را تا مقدار نزدیک به صحت پیش‌بینی و ترسیم کنیم .

    در ادامه گفت وگوی ما با این پژوهشگر واستاد دانشگاه را می‌خوانید.

     

    آقای دکتر قربانی! چگونه با رشته آینده پژوهی آشنا شدید؟

    - من و تعدادی از پژوهشگران از حدود بیش از یک دهه پیش (قبل از اینکه رشته آینده پژوهی در سطح کشور فراگیر شود) در این حوزه پژوهش می‌کردیم. به موازات گسترش توجه و گرایش به آینده پژوهی، دانشگاه بین‌المللی امام خمینی(ره) با پیشنهاد و همکاری وزارت دفاع این رشته را در مقطع دکتری راه‌اندازی کرد.

    بنده هم در اولین آزمون ورودی دانشگاه شرکت کردم که به لطف خدا پس از پذیرفته شدن در این دانشگاه، تحصیلاتم را در این دوره به انجام رساندم و همان گونه که گفتید، توفیق داشتم به عنوان اولین نفر در این رشته از رساله خود دفاع کنم، گرچه عنوان اولین دکترای آینده پژوهی را امتیاز یا اعتبار چندانی نمی‌دانم، هرچند که در ?رسانه ها و همین‌طور مجامع مرتبط با آینده پژوهی خیلی جا افتاده است، مهم مفید بودن و مؤثر بودن است که ان شاءا... این گونه باشیم.

    دانشگاه امام خمینی(ره) تاکنون چهار دوره در مقطع دکترای آینده پژوهی دانشجو گرفته است. البته پس از آن نیز دانشگاه‌های امیر کبیر، تهران، علم و صنعت و دفاع ملی نیز در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری دانشجو گرفتند.

     

    هدف از ایجاد این رشته چیست وچه کاربردی در سطح جامعه دارد؟

    - پیش از پاسخ به این پرسش قدری باید از پیشینه این رشته سخن گفت. تفکر آینده‌گرایانه، پیشینه‌ای تاریخی دارد که از روشهای سنتی تفکر راجع به آینده آغاز و به دوران رنسانس می‌رسد، یعنی دوران متحول و شاخه شاخه شدن علوم (مبنای کمی وطبیعی پیدا کردن علوم) که تفکر آینده نگر هم جای خاص خود را در آن دوران پیدا کرد.

    از سال 1900میلادی به بعد به موازات توسعه علمی، صنعتی و فناورانه‌، پیش‌بینی فناوری‌های آینده در دستور کار دولتها قرار گرفت. پس از جنگ جهانی دوم نقطه عطفی اساسی برای آینده پژوهی، ایجاد شد و کشور‌هایی که اهمیت و ضرورت آینده نگری را حس کرده بودند، به این نتیجه رسیدند که می‌توانند زمینه‌ای علمی و آکادمیک برای غنای این تفکر طرح ریزی کنند .

    از سال 1962 بدین سو، با شکل گیری مجامع آینده پژوهی، این رویکرد به شکل محققانه‌تری رشد و تکامل پیدا کرد.

    تبدیل این حوزه به یک رشته آکادمیک در جریان تکوین، تکامل و پیشرفتهایی بود که در این حوزه صورت گرفت تا اینکه ایجاد یک رشته مستقل به عنوان آینده پژوهی ضرورتی بود که در برخی از جوامع توسعه یافته احساس شد.

    با این حال، با وجود پیشرفتهای صورت گرفته در این حوزه، هنوز تا آن نقطه آرمانی که بتوان آینده پژوهی را به عنوان یک علم مستقل دانست، فاصله داریم.

     

    هدف از آینده پژوهی چیست؟

    - به شکل ساده و قابل فهم عرض می‌کنم؛ هنگامی که یک رویداد خیلی مهم و مخاطره آمیزی اتفاق می‌افتد و به اصطلاح محیط ما دچار آشوب یا بی نظمی می‌شود، اعم از اینکه یک نوآوری رادیکال، جهشی و بنیان کن پدیدار شود، یا چالش بزرگی در سطح سازمان، بنگاه، کشور و حتی منطقه رخ می‌دهد و بطور کلی در هنگام بروز هر رویداد ناخواسته و پیش بینی نشده‌ای که صبغه اجتماعی، سیاسی، راهبردی، فناورانه، فرهنگی و حتی نظامی و هنری داشته باشد و آثار شدید و عمیقی بر ما داشته باشد، اگر از قبل آمادگی رویارویی با آن را نداشته باشیم، تنها کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که منفعلانه مدیریت بحران کنیم و برخوردمان به اصطلاح واکنش‌گرایانه باشد و در صدد حل آن مشکل یا معضل و برخورد با نتایج و بروندادها برمی‌آییم. اما هنگامی که به شکلی آینده پژوهانه و آینده نگرانه جامعه، سازمان، بنگاه، صنعت و در مجموع محیط داخلی را مدیریت می‌کنیم و درک مناسبی نیز از محیط بیرونی داشته باشیم می‌توانیم از مخاطرات پیش آمده اجتناب کنیم و درصد آسیبها را کاهش دهیم و تهدیدها را علاوه بر تبدیل کردن به فرصت، مدیریت کنیم، یعنی پیش فعالانه عمل کنیم.

    بدین شکل می‌توانیم در شکل گیری آینده فعالانه، پیش فعالانه، آگاهانه و عاملانه رفتار کنیم.

    به طور خلاصه آینده پژوهی بر مبنای بررسی الگوهای گذشته و حال، شناسایی ناپیوستگی‌ها، نداشتن قطعیتهای محیط آینده و همچنین طراحی تصاویری از آینده صورت می‌گیرد تا با تمرکز و نظم دادن به تفکر و ذهنمان بر آینده مدیریت کنیم.

     

    آینده پژوهی در ایران چقدر کاربرد دارد و قرار است در آینده چه گره‌ای از مشکلات کشور باز کند؟

    - آینده پژوهی در کشور ما نوپاست و عمر آکادمیک آن کمتر از یک دهه است، به همین دلیل هنوز نمی‌توانیم قاطعانه در خصوص کاربرد آن در کشور صحبت کنیم، چرا که هنوز تا رسیدن به جایی که ?آینده پژوهی به عنوان یک تخصص در نظر گرفته شود و سازمان‌ها، مدیران،? تصمیم گیران و سیاستگذاران آینده پژوهی را به عنوان یک رشته مورد نیاز نظیر علوم انسانی، پزشکی، پایه و مهندسی که قابلیت‌های فراوان حل مسایل جامعه را داراست، بپذیرند، فاصله داریم . پروژه‌های آینده پژوهی و آینده نگاری کاملاً مشارکتی، نظام‌مند و فرایندی بوده و در محیطی قابل اجراست که ساختارهای همکاری و تعامل گرایانه عمیقی در آن شکل گرفته باشد. به همین دلیل در کشورهای توسعه یافته پروژه‌های آینده نگاری به نحو مطلوب در سطح ملی، سازمانی و بنگاهی با خروجی‌های ملموس و مؤثری انجام می‌شود. به همین دلیل طیف وسیعی از روش‌های اکتشافی، هنجاری و غیره ذیل این عنوان از جمله: برنامه ریزی سناریویی، ره نگاشت یا نقشه راه، تدوین چشم انداز، روش دلفی، طوفان فکری یا بارش مغزی، برنامه ریزی بر پایه فرض، پانل یا استخر خبرگان، پویش و پایش محیطی، روش فناوری‌های حیاتی یا کلیدی، ?دیده بانی و تحلیل تأثیرات متقاطع یا برخط وجود دارد.
    به اعتقاد من، اگر کشور ما بخواهد با رویکرد آینده نگری در عرصه رقابت با دیگر کشورهای منطقه و دنیا در مسیر توسعه و رشد متوازن حرکت کند، لازم است ابتدا زیر ساخت‌های فرهنگی و نهادینه شدن فرهنگ همکاری را درون خود تقویت کند تا با پرورش روحیه همکاری بین افراد و سازمان‌ها در استفاده از پروژه‌های آینده پژوهی به اهداف مورد نظر دست پیدا کنیم.

    برایمان از فرصت‌های شغلی این رشته بگویید.
    - هم اکنون با توجه به اینکه عمر این رشته در عرصه‌های آکادمیک و پژوهشی به یک دهه هم نرسیده، هنوز بازار تفکیک شده و متمایزی برای دانش آموختگان این رشته به طور مشخص تعریف نشده است. اما از آنجایی که حوزه آینده پژوهی، حوزه‌ای میان رشته‌ای و گسترده است، اگر دانش آموختگان این رشته از ظرفیتهای خلاقیت گرایانه و نوآورانه خود بهره مطلوب بگیرند و بتوانند میان مهارت و دانش آینده پژوهی خود با سایر حوزه‌ها همپوشانی ایجاد کنند، یعنی حداقل یکی از تخصص ‌های کلیدی را ( اعم از مدیریت فناوری، سیاستگذاری علم، فناوری و نوآوری، جامعه شناسی و علوم اجتماعی، مهندسی، پزشکی، تکنولوژی، اقتصاد، سیاست و روابط بین الملل وغیره ) داشته باشند و بتوانند از مفاهیم ،آموزه‌ها، مدل‌ها ونظریه‌های آینده پژوهی استفاده کنند، می‌توانند به عنوان آینده پژوه تخصصی آن حوزه فعالیت کنند. البته بخشی هم معرفت شناسی، مباحث فلسفه علم وهستی شناسی است که آنها نیز جهت خوبی به ادراک ایشان از آینده پژوهی می‌دهد.
    در این صورت با ایجاد یک شعاع کاری مناسب می‌توانند بازار کار مناسبی برای خود ایجاد کنند، اما اگر بخواهند صرفاً با تکیه بر مدرک آینده پژوهی کاری رسمی یا سازمانی در ادارات و سازمان‌ها برای خود دست و پا کنند، با توجه به اینکه با این عنوان هنوز ردیف شغلی مصوبی در سازمان‌ها تعریف نشده، موفق نخواهند بود.

     

    ۰۴ بهمن ۹۴ ، ۰۸:۳۷