مُجمَلات

هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَایَعْلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُوالْأَلْبَابِ

مُجمَلات

هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَایَعْلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُوالْأَلْبَابِ

مُجمَلات

مُجمَلات مجالی است برای طرح مُجمَل و بایگانی مطالب مورد علاقه‌ام.

۲۱ مطلب با موضوع «حکمتانه» ثبت شده است

امام علی (علیه‌السلام):

«ا‌ِنّما اَنتَ بَعضُ ایّامِک، فکُلُّ یَومٍ یَمضیِ عَلَیکَ یَمضیِ بِبَعضِکَ»؛ وجود تو همان شمارش روزهای عُمر توست، هر روزی که بگذرد، قسمتی از وجود تو را با خود می‌برد. (شرح غرر، ۳:۷۷)

 

امام علی (علیه‌السلام):

«إنَّ ماضی یَومِکَ مُنتَقِلٌ و باقیهِ مُتّهمٌ فَاغتَنِمْ وَقتَکَ بِالعَمَلِ»؛ دیروز گذشت و به فردا هم اطمینان نیست، امروزت را با عمل غنیمت شمار. (شرح غرر، ۲:۵۰۷)

 

امام علی (علیه‌السلام) :

«العاقلُ مَن لایُضَیِّعُ لَهُ نَفَساً فیما لاَینفَعُه»؛ خردمند کسی است که دمی (از عمرش) را در چیزی که برایش فایده ندارد، هدر نمی‌دهد. (شرح غرر، 2:155)

 

امام محمد باقر (علیه‌السلام) :

«اُغدُ عالِماً اَو مُتعلِّماً و اِیاکَ أَنْ تَکُونَ لاهیاً مُتَلَذِّذاً»؛ روز خود را طوری بگذران که یا آموزگار باشی یا آموزنده، و برحذر باش از اینکه عمرت در غفلت هوسرانی‌ها سپری گردد. (مشکوة‌الانوار، 1:301)

 

امام جعفر صادق (علیه‌السلام):

«اِنْ اُجِّلتَ فی عُمرِکَ یَومَین فَاجعَل اَحَدَهُما لِأَدَبکَ لِتَستَعینُ بهِ علی یَومِ مَوتِک»؛ اگر از عُمرت فقط دو روز مانده باشد، یک روزش را به فرا گرفتن معارف الهی اختصاص بده تا تو را به روز مرگت یاری دهد. (فروع کافی، ۸:۱۵۰)

 

امام جعفر صادق (علیه‌السلام):

«مَنِ اعتَدَلَ یَوماهُ فهُو مَغبونٌ، و مَن کانَ فی غَدِهِ شَرّا مِن یَومِهِ فهُو مَفتونٌ، و مَن لَم یَتَفَقَّدِ النُقصانَ فی نفسِهِ دام نَقصُهُ، و مَن دامَ نَقصُهُ فالمَوتُ خَیرٌ لَهُ»؛ هر که دو روزش یکنواخت باشد، زیانکار است و هر که فردایش [بی‌برنامه و] بدتر از امروزش باشد، سرگشته است و هر که عیوب نفسش را جستجو [و برطرف] نکند، در کاستی ماند و هر که کاستی‌اش بپاید، مرگ برایش بهتر است. (بحارالأنوار 78:277)

 

امام موسی‌ کاظم (علیه‌السلام):

«لَیسَ مِنّا مَن لَمْ یُحاسِبْ نَفسَه کُلَّ یَومٍ»؛ کسی که همه روزه خود را حسابرسی نکند، پیرو ما نیست. (تحف‌العقول، ص 417)

۲۲ دی ۰۲ ، ۱۲:۴۸

کیفیت زندگی ما انسان‌ها به کیفیت سؤال‌هایی بستگی دارد که درباره نقش خود در زندگی می‌پرسیم. هر آنچه مورد سؤال‌ ما از زندگی ‌شود، ضمیر ناخودآگاه ما به دنبال پاسخ بر آن متمرکز و متوجه شده و براساس قانون جذب نیز‌ توجه ما موجب و موجد شرایط تحقّق پاسخ می‌شود. در زندگی فقط چیزهایی را خواهیم یافت که در کانون توجه ماست و در جست‌وجویشان هستیم. بنابراین چه بخواهیم و چه نخواهیم کانون توجه ما زندگی ما را می‌سازد. یگانه تفاوت بین مردم، کانون توجه آنهاست. اگر می‌خواهیم واقعیت زندگی خود را تغییر دهیم، باید کانون توجه خود را تغییر دهیم و برای تغییر کانون توجه هم باید سؤال‌های متفاوت از خود بپرسیم.
ما هر روز باید صبح که از خواب بیدار می‌شویم این سؤال‌ها را از خود بپرسیم و شب پیش از خواب پاسخ‌هایمان به این سؤال‌ها را جمع‌بندی کنیم؛

۱. شکرگزار چه نعمت‌ها و داشته‌هایی هستم؟
۲. خداوند با هدف عبودیت و کمال من مرا آفریده است؛ من برای تحقق هدف خداوند چه برنامه‌‌ای دارم؟
۳. آیا سبک زندگی‌ام طوری هست که سلامت جسمی، ذهنی و معنوی‌ مرا ارتقاء دهد؟
۴. آیا حلقه ارتباطات اجتماعی من تأثیر مثبتی بر زندگی‌ام دارد؟ (ما میانگین پنج نفری هستیم که بیشترین وقت خود را با آنها سپری می‌کنیم.)
۵. ارزش‌های من (عقاید شخصی و اصول اخلاقی) چه هستند و آیا همواره به آنها وفادارم؟
۶. در یک، پنج، یا ده سال آینده می‌خواهم کجا باشم؟ چرا؟
۷. اگر از چیزی نمی‌ترسیدم چه کار می‌کردم؟ (مبادا حسرت فرصت‌هایی را بخورم که به علّت ترس از دست بدهم.)
۸. اگر در آخرین روز، هفته، ماه یا سال زندگی‌ام باشم، چه کار باید بکنم؟
۹. دوست دارم دیگران پس از مرگم درباره‌ام چه بگویند؟
۱۰. عملکرد و تجربیات امروزم چقدر مرا به خدا نزدیک یا از خدا دور کرده است؟

این‌که هر روز به دنبال پاسخ‌های هر یک از این سؤال‌ها باشیم، کاری ضروری و فوری در مقابل غفلت است، زیرا این سؤال‌ها به ما کمک خواهند کرد تا پاسخ منحصربه‌فردمان را به بزرگ‌ترین معمّای زندگی‌مان کشف کنیم؛ «من کیستم و چه نقشی در نظام هستی دارم؟»
این سؤال‌ها که هر روز منتظر پاسخ ماست، مهم‌ترین فراخوان ما برای داشتن زندگی در مسیر کمال است. این همان زنده بودنی است که تجربه می‌کنیم و اگر این سؤال‌ها را از خود نپرسیم و جستجوگر نباشیم، یعنی تجربه کردن هر روزه‌ی مرگ.
این سؤال‌ها و جواب‌ها برمبنای اصل ارزیابی روزانه با ۱.مشارطه، ۲.مراقبه، ۳.محاسبه و ۴.مشاکره و معاتبه است. 

 

    ۲۲ مهر ۰۲ ، ۲۱:۳۷

    «شب عاشورا امام حسین علیه‌السلام به یارانش فرمودند: هر کس از شما حق‌الناسی بر گردن دارد، برود. او به جهانیان فهماند که حتی کشته شدن در کربلا هم از بین برنده حق‌الناس نیست. در عجبم از کسانی که هزاران گناه می‌کنند و معتقدند که یک قطره اشک بر مظلومیت حسین، ضامن بهشت آنهاست!» 

    مصطفی چمران

    ۰۸ مرداد ۰۲ ، ۱۵:۵۰

    نخستین دعای انسان آگاه این است که خداوند رئوف و مهربان او را به تحصیل شرایط دعا موفق بدارد که عمده آنها طهارت قلب و انقطاع از همه چیز مخصوصاً بلند کردن سر از خمیدن بر روی خویشتن است.

     

    علامه محمدتقی جعفری (ره) / مقدمه کتاب نیایش امام حسین علیه‌السلام در عرفات

    ۰۳ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۹:۵۲

    اصولاً تخصص در عرض تقوا نیست که بحث تقدّم و تأخّر آن مطرح شود، بلکه تخصص در طول و در دل تقوا نهفته است. در حقیقت این دو لازم و ملزوم یکدیگرند و همدیگر را کامل می‌‎کنند. برای تعهّد حتماً باید تخصص وجود داشته باشد؛ یعنی تا ما در چیزی تخصص نداشته باشیم، تعهّد به آن چیز معنا ندارد. 

    ۰۷ تیر ۹۹ ، ۱۷:۳۷

    هدف زندگی فراتر از خود زندگی است. هدف عالی زندگی باید متمرکز بر خدمتی باشد که خداوند متعال را خشنود کند. 

    آیت‌الله خامنه‌ای

    ۰۹ خرداد ۹۹ ، ۱۸:۰۳

    امام صادق علیه‌السلام فرمود: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار چیز پناه نمی‌برد؟!

    در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ» (آل عمران/۱۷۳) پناه نمی‌برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرمود: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج شدند و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند و هیچ‌ گونه بدی به آنان نرسید.

    در شگفتم برای کسی که غم و اندوهی به او رسیده، چگونه به ذکر «لَا إِلَهَ إِلَّا اَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِین» (انبیاء/۸۷) پناه نمی‌برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرمود: «پس ما (یونس را) از اندوه نجات دادیم و همین‌گونه مؤمنین را نجات می‌بخشیم.»

    در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «اُفَوِّضُ اَمری اِلی الله، اِنَّ اللهَ بَصیرٌ بِالعِباد» (غافر/۴۴) پناه نمی‌برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرمود: «پس خداوند (موسی را در اثر این ذکر) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.»

    در شگفتم برای کسی که طالب زیبایی‌های دنیا است، چگونه به ذکر «ماشاءالله لا قُوَّه اِلّا بِالله» (کهف/۳۹) پناه نمی‌برد. زیرا خداوند بعد از این ذکر (از زبان مردی که فاقد نعمت‌های دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمت‌ها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند کمتر از خود می‌دانی، امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.

     

    من لایحضره‌ الفقیه ۳۹۲/۴

    امالى صدوق، صفحه ۶، حدیث ۲

    بحارالانوار، جلد ۹۰، صفحه ۱۸۴، حدیث ۱ 

    ۱۶ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۳۱

    امام سجّاد علیه السلام فرمود: ألا و إنَّ أبغَضَ النّاسِ إلَى اللّه ِ مَن یَقتَدی بِسُنَّةِ إمامٍ و لا یَقتَدِی بِأعمالِهِ. 
    آگاه باشید منفورترین مردم نزد خداوند کسى است که سیره امام (معصوم) را برگزیند ولى از کارهاى او پیروى نکند.

    الکافى، ج ۸، ص ۲۳۴

    ۱۱ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۰۴

    آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی : روضه خوانی و گریه بر سیدالشهدا علیه‌السلام عمل مستحبی است که هزار واجب در آن [نهفته] است. 

    ۲۰ شهریور ۹۸ ، ۱۵:۱۵

    حسن ابن محبوب از حضرت امام صادق علیه السلام نقل می‌کند که به حضرت عرض کردم: آیا مؤمن بخیل می‌شود؟ 

    حضرت فرمودند: آری.

    عرض کردم: آیا ترسو هم می‌شود؟

    حضرت فرمودند: آری.

    عرض کردم: دروغ هم می‌گوید؟

    حضرت فرمودند: مؤمن ممکن است هر رذیله‌ای پیدا کند، مگر دروغ و خیانت در امانت. 

    بحارالانوار، جلد ۷۲ ، صفحه ۱۷۲

     

    ۱۴ مرداد ۹۷ ، ۰۸:۵۹

    آیت‌الله سیدعلی قاضی طباطبایی در پاسخ به اصرار طالبان سیر و سلوک و عرفان، فرمود: 

    به آنچه از نیکی می‌دانی درست عمل کن، در نهایت سعی و دقت، بدان که تو عارف خواهی بود.

     

    نماز اول وقت

    علامه طباطبایی و آیت‌الله بهجت از ایشان (آیت‌الله قاضی) نقل می‌کنند که می‌فرمود: 

    اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد، مرا لعن کند. 

     

    دستورالعمل کامل

    آیت‌الله قاضی در پاسخ به نامه‌ی علامه طباطبایی که خواهان دستورالعمل کامل سیر الی‌الله شده بود، نوشت:‌ 

    دستورالعمل، قرآن کریم است. فیه دَواء کُلّ داءٍ و شِفاءً کُلّ عِلَّه و دَوا کُلّ غَلِه، علماً و عملاً و حالاً. آن قرة العیون مخلصین را همیشه جلوی چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صورت و آداب دیگر، خصوص در بطون لیالی ... 

     

    کلید سعادت 

    حضرت آقا! تمام این خرابی‌ها که از جمله است وسواس و عدم طمأنینه، از غفلت است و غفلت کمتر مرتبه‌اش غفلت از اوامر الهیه است ... و سبب تمام غفلات، غفلت از مرگ است و تخیل ماندن در دنیا. پس اگر می‌خواهید از جمیع ترس و هراس و وسواس ایمن باشید، دائماً در فکر مرگ و استعداد لقاء الله تعالی باشید و این است جوهر گرانبها و مفتاح سعادت دنیا و آخرت؛ پس فکر و ملاحظه نمایید چه چیز شما را از او مانع و مشغول می‌کند، اگر عاقلی! 

     

    نماز شب 

    علامه طباطبایی می‌فرمود، چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی گاه‌گاهی به محضر آقای قاضی شرفیاب می‌شدم، تا یک روز در مدرسه‌ای ایستاده بودم که ایشان از آنجا عبور می‌کردند. چون به من رسیدند دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: ای فرزند، دنیا می‌خواهی نماز شب بخوان، آخرت می‌خواهی نماز شب بخوان! 

    ۳۱ خرداد ۹۷ ، ۱۰:۱۰

    علامه محمدتقى جعفرى چه در ایام طلبگى و چه پس از آن، چنان مطالعه مى‌کردند که از اطراف غافل مى‌شدند. ایشان نقل مى‌کردند هنگام تحصیل در مدرسه صدر در نجف روزى نزدیک به ظهر در حجره‌اى آبگوشتى بر سر چراغ بار گذاشتم و بعد مشغول مطالعه شدم. پس از چندى ناگهان متوجه شدم طلاب مدرسه در حال شکستن درب حجره هستند. با سرعت در را باز کردم و با حالت اعتراض خطاب به آنان گفتم من مشغول مطالعه هستم، چرا مزاحم مى‌شوید. در همین حین به ناگاه متوجه شدم که تمامى حجره را دود گرفته و طلاب به تصور اینکه حجره من آتش گرفته، براى کمک و نجات من آمده‌اند. من از فرط توجه به مطالب مورد مطالعه چیزى متوجه نشده‌ بودم. 

    عشق ایشان به مطالعه و تحقیق تا آخرین روزهاى حیاتشان نمایان بود. برخى افراد که تازه در مسیر تعلّم و دانش آموزى قدم گذارده بودند، هنگامی که در مراجعه به استاد از ایشان مى‌خواستند راجع به شیوه درس خواندن به آنان رهنمودى بدهند، پاسخ مى‌دادند "درس خواندن تنها با عشق میسّر است." 
    (به نقل از على‌رضا جعفرى، فرزند علامه) 
     
    ۱۰ دی ۹۶ ، ۱۵:۰۴

    علامه سید محمدحسین طباطبایی : ما بزرگترین و مهمترین کاری که در عالم داریم و هیچ کاری از اطوار و شئون زندگی ما مهمتر از آن نیست، این است که خودمان را درست بسازیم. 

     

                                                                   * * *

    شعری از حافظ که علامه طباطبایی همواره زمزمه می‌کردند: 

                                 « کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش 

                                                       کی روی؟ ره ز که پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟! »

     

                                                                   * * *

    عرض کردم آقا، در یک جمله برایم عصاره همه‌ی معارف اسلام را بیان کنید!
    خنده ملیحی کرد و فرمود: خلاصه دین و قرآن "بسم الله الرحمن الرحیم" است. 
    رحمان باش با همه‌ی آفریده‌های خدا و رحیم باش با مؤمنان. غایت دین مهربانی است. 

     

    ۲۵ آبان ۹۶ ، ۱۵:۴۱

    مقصود اصلی همه دستورات شرع، متأثر شدن قلب است.

    یعنی مقصود از تمام این سیرها و عبادت‌ها این است که قلب انسان تأثیر پذیرفته و دری از دل به سوی مولا باز شود تا بنده بتواند مولایش را شهود کند. این، اصل کار است.

    )کتاب رسائل بندگی، مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی)

    ۱۴ مرداد ۹۵ ، ۰۸:۵۲

    آیت الله بهجت: «کسی که عادت به تأخیر نمازها کرده است، خود را برای تأخیر در همه امور زندگی آماده کند؛ تأخیر در ازدواج، تأخیر در اشتغال، تأخیر در تولد اولاد، تأخیر در سلامتی و عافیت. هر قدری که امور نمازت منظم باشد، امور زندگیت هم تنظیم می‌شود. مگر نمی‌دانی که رستگاری و سعادت با نماز قرین گشته است!

    ۲۳ خرداد ۹۵ ، ۱۵:۰۳

    آیت‌الله بهجت: «ما به دنیا آمده‌ایم که با زندگی کردن قیمت پیدا کنیم، نه به هر قیمتی زندگی کنیم.»

    ۱۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۱۰

    استاد بزرگ اخلاق آقای میرزا اسماعیل دولابی پیش از وفات برای زندگی مؤمنانه ۱۵ دستورالعمل را ذکر می‌کند: 

    ۱. هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه‌بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته‌ی یار است.


    ۲. زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.

    ۳. اگر غلام خانه‌زادی پس از سال‌ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه‌دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می‌کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه‌دار و نگران باشیم.

    ۴. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه‌ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه‌ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

    ۵. موت را که بپذیری، همه‌ی غم و غصه‌ها می‌رود و بی‌اثر می‌شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه‌هایت کم می‌شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می‌کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه‌السلام فرمود: یک ساعتِ دنیا را به همه‌ی آخرت نمی‌دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.

    ۶. اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیا قابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می‌گذارد.

    ۷. تربت، دفع بلا می‌کند و همه‌ی تب‌ها و طوفان‌ها و زلزله‌ها با یک سر سوزن از آن آرام می‌شود. مؤمن سرانجام تربت می‌شود. اگر یک مؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور می‌کند.

    ۸. هر وقت غصه‌دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده‌ها و مرده‌ها و آنهایی که بعداً خواهند آمد، استغفار کنید. غصه‌دار که می‌شوید، گویا بدنتان چین می‌خورد و استغفار که می‌کنید، این چین‌ها باز می‌شود.

    ۹. تا می‌گویم شما آدم خوبی هستید، شما می‌گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می‌گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی و… خدا می‌فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و…؛ کار محبت همین است.

    ۱۰. با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می‌شود. بعد عادت به عبادت منجر می‌شود. عبادت هم معرفت ایجاد می‌کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می‌آید و نهایتاً به ولایت منجر می‌شود.

    ۱۱. خدا عبادت وعده‌ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال‌های بعد را هم می‌خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده‌ی بعد زنده باشیم.

    ۱۲. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می‌گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم‌کم بر تو معلوم شود که به راستی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می‌کردی، فی‌الواقع راست می‌گفتی و خدا خوب خدایی بود.

    ۱۳. از هر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آن را به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگتر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر درمی‌آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربّت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی ربّ و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه‌السلام در دعای دهه‌ی اول ذیحجه می‌فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله.

    ۱۴. دل‌های مؤمنین که به هم وصل می‌شود، آب کُر است. وقتی به علی علیه‌السّلام متّصل شد، به دریا وصل شده است... شخصِ تنها، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می‌شود، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی‌شود، بلکه متنجّس را هم پاک می‌کند.

    ۱۵. هرچه غیر خداست را از دل بیرون کن. در "الا"، تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه "الله"را بگو همه‌ی دلت را تصرّف کند. 

    ۰۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۴۰

     

    نتیجه تصویری برای امیر کبیر

    آیت‌الله العظمی اراکی (ره) تعریف می‌کرد: شبی خواب امیرکبیر را دیدم. جایگاهی متفاوت و رفیع داشت. پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی، این مرتبت نصیبت شده است؟ 

    گفت: خیر.

    سؤال کردم چون چندین فرقه ضالّه را نابود کردی؟ 

    گفت: نه 

    با تعجب پرسیدم، پس راز این مقام که یافته‌ای چیست؟ 

    جواب داد: هدیه مولایم حسین علیه‌السلام است! 

    پرسیدم چطور؟ 

    گفت: آنگاه که رگ دو دستم را [در حمام فین کاشان] زدند، چون خون از بدنم می‌رفت، تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان متأثر از حس عجیبی، به خود گفتم میرزا تقی خان! دو تا رگ بریدند و این همه بی‌تابی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم و لب به آب خواستن باز نکردم؛ اشک در دیدگانم جمع شد. آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند، امام حسین علیه‌السلام آمد و گفت: به یاد تشنگی ما ادب کردی و آب ننوشیدی و اشک ریختی؛ این [مقام] هدیه ما در برزخ؛ باشد تا در قیامت جبران کنیم.

     

    منبع : کتاب آخرین گفتارها 

    ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۲۹

    حجت‌الاسلام والمسلمین محمدرضا بروجردی، نوه آیت‌الله بروجردی می‌گوید:‌ من پس از دانشکده مهندسی تصمیم گرفتم درس طلبگی بخوانم. لذا به سراغ بسیاری از بزرگان رفتم و از آنان خواستم تا در آغاز مرا نصیحتی بکنند. همه آقایان می‌گفتند روایتی را که جدّت آیت‌الله بروجردی می‌خواند و گریه می‌کرد، مدّ نظر داشته باش که این حدیث قدسى است. خداوند خطاب به انسان می‌فرماید:

     

    یَابْن َآدَمَ!

    اى فرزند آدم!

     

    أکْثِرْ مِنَ الزّادِ، فَإِنَّ الطَّریقَ بَعیدٌ بَعیدٌ.

    توشه را افزون کن که راه [آخرت و رسیدن به سعادت] دور است دور!

     

    وَجَدِّدِ السَّفیْنَةَ، فَإِنَّ الْبَحْرَ عَمیقٌ عمیقٌ.

    و کشتى را تعمیر [و مهیّا] کن، که دریا عمیق است عمیق!

     

    وَخَفِّفِ الْحَمْلَ، فَإِنَّ الصِّراطَ دَقیقٌ دَقیقٌ.

    و بار[هاى اضافى] را فروگذار و سبک گردان، که راه باریک است باریک!

     

    وَأخْلِصِ الْعَمَلَ، فَإِنَّ النّاقِدَ بَصیرٌ بَصیرٌ.

    و عمل [و کردار و گفتارت] را خالص گردان، که حسابرس بیناست بینا!

     

    وَأخِّرْ نَوْمَکَ إِلَى الْقَبْرِ.

    و خفتن خویش را به تأخیر بینداز [و آن را براى درون قبر بگذار]!

     

    وَفَخْرَکَ إِلَى الْمیْزانِ.

    و فخر کردنت را براى هنگامه‌ی برپایى میزان [در قیامت] بگذار.

     

    وَشَهْوَتَکَ إِلَى الْجَنَّةِ.

    و مِیل‌ات [و برآوردن خواهش‌هاى دلت] را براى بهشت واگذار.

     

    وَراحَتَکَ إِلَى الاّْخِرَةِ.

    و راحتى و آسایشت را براى جهان آخرت بگذار.

     

    وَلَذَّتَکَ إِلَى الْحُورِ العینِ.

    و لذت‌جویى‌ات را براى [زیستن در کنار] همسران بهشتى واگذار.

     

    وَکُنْ لى، أکُنْ لَکَ.

    و براى من باش تا من نیز براى تو باشم.

     

    وَتَقَرَّبْ إِلَىَّ بِاسْتِهانَةِ الدُّنْیا.

    و با سبک شمردن دنیا، به من نزدیک شو.

     

    وَتَبَعَّدْ عَنِ النّارِ لِبُغْضِ الْفُجّارِ وَحُبِّ الاْبرارِ.

    و با دشمن داشتن بدکاران و دوستى با نیکان، خود را از آتش جهنم دور بدار.

     

    فَإِنَّ اللّهَ لایُضیعُ أجْرَ الْمُحْسِنینَ.

    پس [بدان که] خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمى‌سازد. 

     

    حافظ علیه‌الرحمه با اشاره به حدیث فوق، چنین سروده است:

                              کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش 

                                                            کِی روی، رَه ز که پرسی، چه کنی، چون باشی؟ 

     
    ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۲۱

    آیت‌الله العظمی محمدتقی بهجت (نور الله قبره الشریف) می‌فرمود: «برای موعظه، یک کلمه کافی است و آن توجه به این است که خداوند در همه حال شما را می‌بیند.»

    جمعی از مریدان آیت‌الله بهجت از ایشان خواستند چند کتاب اخلاقی راهنمای سیر و سلوک معرفی نمایند. ایشان فرمود: «کتاب لازم نیست؛ یک کلمه (جمله) کافی است؛ خدا می‌بیند.» 

    «اگر کسی طالب هدایت و معرفت خدا باشد و در طلب جدّی و خالص باشد، در و دیوار به اذن الله هادی او خواهند شد.» 

    ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۵۹