معنای حقیقی «مستضعفین» از منظر قرآن
واژه قرآنی «مستضعف» در دو معنا به کار رفته است:
۱) مستضعف مالی و اقتصادی
به عنوان نمونه آیه «وَ تَرْغَبُونَ أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الْوِلْدانِ»(نساء/۱۲۷) : خداوند درباره زنان نظر میدهد... «درباره دختران یتیمى که به ازدواج با آنها رغبت دارید و نیز درباره کودکان ناتوان شمرده شده»، این معنا را میرساند.
۲) مستضعف سیاسی و اجتماعی
به این معنا که برخی انسانها تحت فشارها، ظلمها و تحریمهای دیگران قرار میگیرند و ضعیف دیده و شمرده میشوند. قرآن کریم در ادبیات سیاسی خود، مظلومان را «مستضعف» و ظالمان را «مستکبر» نامیده است. به عنوان نمونه در آیات ۳۱ تا ۳۳ سورهی سبأ
بنابراین «مستضعفین» به مؤمنانی میگویند که در برابر مستکبرین میایستند و با اینکه از طرف آنها مورد ظلم واقع میشوند، در برابر آنها مقاومت میکنند تا به پیروزی نهایی برسند. این معنا را به وضوح در آیه «قالَ الْمَلَأُ الَّذینَ اسْتَکْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذینَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ» (اعراف/۷۵) میتوان دید.
پس «مستضعف» الزاماً به معنای انسانهای بیقدرت، آسیبپذیر، ذلیل و فرودست نیست؛ چه بسیار انسانهای مستضعفی که فرومایه و فرودست و آسیبپذیر نیستند. از این رو قرآن کریم «مستضعفین» را به دو گونه تقسیم میکند:
۱. مستضعفینی که در برابر مستکبرین کوتاه آمدند و خود با دستان خود مستضعف شدند.
خداوند در آیه ۹۷ سوره نساء میفرماید وقتی فرشتگان جان برخی انسانهایی را که ایمان نیاوردهاند و دین الهی را یاری نکرده و دستورات او را اجرا نکردهاند، میگیرند، از آنها سؤال میکنند چرا اینگونه بودید؟ آنها میگویند: «کُنَّا مُسْتَضْعَفینَ فِی الْأَرْضِ»: ما جزء مستضعفان بودیم. در ادامه فرشتگان آنها را به خاطر این بهانه و کوتاهی در اقامهی دین الهی توبیخ میکنند و خداوند جایگاه آنان را دوزخ میداند.
۲. مستضعفینی که در برابر مستکبرین ایستادند و بر ایمان خود استقامت ورزیدند.
«وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذینَ کانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا... بِما صَبَرُوا.»: ملتی را که در مقابل مستکبران فرعونی مستضعف بودند، وارث شرق و غرب زمین کردیم... به خاطر مقاومتی که انجام دادند. اعراف/۱۳۷
«وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ.»: آرى، فرعون براى نابودی مؤمنان به موسی تلاش میکرد، در حالی که ما میخواستیم کسانى را که در زمین به استضعاف کشیده شده بودند نعمتى گرانسنگ عطا کنیم؛ آنان را پیشوایانى قرار دهیم که از ایشان پیروى شود و مواهبى را که در اختیار فرعونیان بود از آن ایشان کنیم. قصص/۵
بر اساس این آیات، «استضعاف»، «وراثت زمین» و «مقاومت» سه مفهوم در هم تنیده و مرتبط با یکدیگر هستند و این معنا را میرسانند که پایان تاریخ و حکومت بر زمین، قطعاً از آن مستضعفان است و این حکومت و پیروزی نهایی به دلیل صبر و مقاومت مستضعفان است. بنابراین مستضعف حقیقی کسی است که در برابر مستکبران بایستد و با آنان مبارزه کند تا به پیروزی برسد.
سهگانهی «استضعاف، مقاومت، پیروزی» در طول تاریخ بارها به حقیقت پیوسته است. نمونهی قرآنی آن را در داستان بنیاسرائیل میبینیم که بیشترین آیات استضعاف مربوط به آنهاست و نمونهی عینی تاریخی نیز انقلاب اسلامی ایران و مقاومت مردم مستضعف ایران در برابر استکبار است.
امام خمینی نیز اشاره به همین معنای استضعاف دارند: «ما همه جزء مستضعفین هستیم، یعنی ما اشخاصی بودیم که ابرقدرتها ما را ضعیف میشمردند، ما را هیچ میدانستند ما میخواهیم از این جهت بیرون بیاییم.» / صحیفه امام خمینی، ج۷، ص۳۶۹.
نتیجه اینکه مفهوم «بسیج مستضعفین» یک مفهوم تمدنساز است. بسیج مستضعفین یعنی مردمان مظلوم و مؤمن و در عین حال مقتدری که با تمام توان در برابر ظلمها و فشارهای دشمنان مستکبر ایستادهاند تا خداوند پیروزی نهایی و وراثت زمین را به آنان عطا کند.
برداشت از دیدگاه حضرت آیتالله خامنهای درباره «مستضعفین»